متن کپشن غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کپشن غمگین
شب
بیصدا در بستر افتاد
دلها پر از خاطرههای خسته
و چشمها
خواب را
در آغوش فرشتهها گم کردند...
در ویرانهها
نالهها با خاک سرد
بر سر رؤیاهای بیمادر ریخت
طفل شیرین دیروز
در آغوش سکوت
بیلبخند ماند
بیهمدم،
بیپناه...
چه گذشت
بر دل لیلاها؟
جز ناله،
کسی نگفت
جز...
هر چـہ قـבر בرـב بیشتر باشـב ، شب طولانے تر است ..
طولانے بوـבن شب هرکس ب میزان בرـבهایش است..
در موقع رفتنش باران به حال زارم شروع به بارش کرد
اشکم هایم را در قطره قطره وجودش پنهان کرد
اما چشمان سرخم درد قلبم را آشکار کرد
➷➷➷➷➷ نسخـہ בرב بے בرماט را هیچ طبیبے ننوشت ..
شاعرے سراغ בارین با شعر בرماט کنـב ،
این בرב بے בرماט را .
در لحظه زندگی کن
وبه لحظه ها دل نبند
لحظه ها اگر وفا داشتند
غزل خداحافظی ، نمی خواندند..