
دنیاکیانی
شاعر و نویسنده
می دانی؟!
از روزی که نگاهت را بردی؛
دیگر هیچ آینه ای
حتی برای لحظه ای
زیبایی ام را باور نکرد!
میدانی عزیزم؛
تو مقصر هیچ یک از زخم های من نبودی!
فقط کمی دیر رسیدی...
من برای لمس شدن زیادی شکسته بودم.
همه ما یک روز
یک جایی، با یک اتفاق
تمام وجودمان را از دست داده ایم
بی آنکه قلب هایمان از تپش بایستد.
هیچ کس نمی داند!
من برای زنده نگه داشتن تو
چند بار خودم را وسط میدان
همین شهر به گلوله بستم...
دستم را محکم تر بگیر!
شهر پر از آدم های ست:
که دست هایشان...
بوی طناب دار می دهد:)
پرسیدند چه چیزی تو را زنده نگه داشته؟
لبخند زدم و ساعتها فقط از چشمهایت گفتم…
در آغوشم بگیر،
نترس من هنوز هم
در دوست داشتنت، بیپناهترینم.
_دنیاکیانی
گاهی میدانی نمیشود،
نمیرسی...
اما باز میروی؛
انگار درد نرسیدن
کمتر از درد ایستادن است.
بعضی نرسیدنها،
دقیقهشمار ندارند…
به خودت که می آیی
می بینی سالها گذشته
و تو هنوز گوشه ای از قلبت
چشم به راهی...
"من هیچ وقت آدم رفتن نبود!
اما در چمدانی که تو برایم بستی؛
بهانه ای برای ماندن نبود...
اما عزیز من...
فراموش نکن تو مقدسی!
به خاطر لمس تمام بدی های
که از تو آدم بدی نساخت:)
کمی برای ماندم اصرار کن...
نه آنقدر که بمانم،
آنقدر که بفهمم، رفتنم
چیزی را از جهانِ تو کم میکند...
در عصر اتفاقها،تو معجزه باش!
کسی چه میداند؛
شاید لبخند یک کودک
تمام سهم تو از بهشت باشد.
در دنیای پر از رویدادهای روزمره، با رفتار و کردارت متفاوت باش و معجزه آفرین.. شاید خوشحال کردن یک کودک، بزرگترین پاداش و بهترین سهم شما از بهشت باشد؛ پس به جای...
مرگ چیزی را از من نخواهد گرفت...
من تو را بوسیده ام:)
من با تو هیچ یک از خیابان های این شهر را قدم نزدم.
سر میز هیچ یک از این کافه ها مهمان لبخند تو نبودم.
زیر هیچ بارانی خیسی موهایت را ندیدم.
من از تو در دلم فقط یک جای خالی دارم، اما تو در تمام خاطرات من زندگی میکنی....
به خیابان که میروی دلشوره میگیرم. راستش را بخواهی میترسم!
مبادا از لای آن همه چشمی که تورا میبیند،کسی تو را نگاه کند و یا در خیال خودش تو را ببوسد.
مبادا هنگام بوییدن عطرت چشم هایش را ببندد و یا تورا به دیگری نشان دهد.
مبادا کسی غیر از...
زندگی دردهایش را دست انسان های ضعیف نمی سپارد، فراموش نکن! نسیم با گلبرگ ها میرقصد!طوفان با ریشه...
دنیاکیانی
هزار بار صدای در آمد.
هر بار پای پیاده دویدم.
هزار بار این در باز شد.
هربار تو نبودی...
دنیاکیانی
در اولین سقوط...
به بال هایت ایمان خواهی آورد.
دنیاکیانی