پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بمیرد آنکه جدایی را بنا کرد.......
صاحب قلب من شدی شکستیش باوربکن که این حق دلم نیس...
حفظ ظاهرمیکنم اماازتوخرابم خیلی واسم سخته من قربانی علاقم...
خداخودت به قلب عاشق من صبربده نذارکه خاطراتش قاتل یه مردبشه...
عشقم کجایی؟ مردم ازین درد جدایی؟ کی میشودبیایی؟...
من و یک لحظه جدایی ز تو، آنگاه حیات..؟!...
متنفرم از غروب جمعه ای کهتو را از من گرفتمادرم...
کاش دست دوستى هرگز نمى دادى به منآرزوى وصل از بیم جدایى بهتر است !...
ای آنکه ز هِجر تو ندیدیم رهایی ؛باز آی که دل خسته شد از بارِ جدایی...
هوا هوای جداییهوای تنهاییست ......
یا خانه تنگ تر شدهیا من در خودم جا نمی شومنفس رفته است نمی آید!...
غم آخر بودرفتنت...
بسوزد آنکه سربازی بنا کردتو را از من مرا از تو جدا کرد...
دیروز که رفتی...خدا گریه کردو همه اسمش را باران گذاشتند......
فردای بدون هم شدن نزدیک است...
کنار میروممن ،با کناری اتکنار نمی آیم !...
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیستحتی گره اخم خدا وا شدنی نیست...
من و تو کوه شدیم و نمیرسیم به هم...
ما که دل کندیم از اودیگر چه فرقی می کندبا سگان زرد باشد یا شغالان سیاه...
رفته ای و چو زلزله بنای جان ریخت که ریخت...
با شاخص نفرتگراگیری کردوبا تخمین زمانبه نابودی کشاند...
ای بغض فر خورده مرا مرد نگهدارتا دست خداحافظی اش را بفشارم...
در من جا مانده ایبرگرد!دیگر به جایی نمی رسی!...
آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع، حیفم آید که تو را دست خدا بسپارم....
ما بی تو خسته ایمتو بی ما چگونه ای...
چیزی برای از دست دادن ندارمجز تو که رفته ای!...
زندگیمو دادی بر باد تو با شیرینی حرفات...
ترک ما کردی... ولی با هر که هستی یار باش...
می رسد روزی که دیگر در کنارت نیستمبی قرارم می شویمن بی قرارت نیستم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی زود...
چنان تنهای تنهایمکه حتی نیستم با خود...
نیستی و ببینی جای خالیت چگونه به من دهن کجی می کند......
گاهی نمی دانی از دست داده ای یا از دست رفته ای......
وقت جدایی رسیدباد مخالف وزیداز شرر داغ توپشت برادر خمید...
گویی مرا شبت خوش خوش کی به دست آتش ؟آتش بوَد فراقت...
سلامتی کسی که رفت!ولی باور رفتنش برای کسی که تنهامونده خیلی سخته...دلتنگتم...
تو چه دانیکه چهها کرد ،فراقت با من ...!...
تا تو مراد من دهیکشته مرا فراق تو...
من که بیدارم از جدایی توستتو چرایی به نیمه شب بیدار ؟...
بعضی آدما یه جوری میرن که انگار از اولش هم نبودن...
به اینکه نباشی عادت کردم ......
اینکه من باشم و تو باشیولی ما نباشیم،جدایی همین است....
بعد از رفتنش هیشکی نتونست جاشو بگیره، حتی خودش بعد از برگشت :)...
بعضیا عشقشون مثل بارونِ بهاری میمونه شدید هست ولی زمانش کوتاهه...!...
وفاداری چیز بدیه.وقتی وفادار میمونی همیشه تنهائی......
جایش خالی خواهد ماند و جای خالیاش از همهی آنها که هستند زیباتر است......
وقتی میرفتی...انقد سرد رفتار کردی!که شک کردم منو میشناختی:)...