به گمانم شب را وقتی که خدا دلتنگ بود آفرید ...
عشق یعنی با چشمِ بسته کسی را دیدن و از بینِ همه دلتنگِ یک نفر شدن
گاهی چتر را باید دست باران داد روی سر خودش بگیرد و ما جایش بباریم
من دلتنگ تُ مى شوم و تُ دلتنگ من و این چیزى جز تَکرار یک عشق نیست
الان خیلے دلم مےخواد دلتنگم بشے️ ️️️
خود را در آینه به نیابت ز من ببوس
چقدر دلتنگ حضورت هستم! کاش تصویرت، نفس می کشید... ️️️
اینکه دلتنگ توام اقرار می خواهد مگر اینکه از من دلخوری انکار می خواهد مگر
کاش انقدرى که من دلم واسش تنگ میشه ، اونم دلتنگ بشه واسه م
به دیدارم نمیآیی چرا؟دلتنگ دیدارم همین بود اینکه میگفتی وفادارم وفادارم؟
به ساعت و روزای هفته نیست, دلتنگ که باشی همیشه یه غروب جمعه تو جیبت هست
هوای تو بی هوا می آید و دلتنگ می کند!
دلتنگ توام همانند بیابان که دلتنگ باران است
ولی مطمئنم اگه لحظه لحظه ی زندگیمم کنارت باشم بازم دلتنگ میشم
دوری آزمون دل هاست یا دلتنگ می شوی یا فراموش...
آدم دلتنگ تسکین نمیخواهد/آغوش میخواهد در ابعاد وسیع
دیوانه ترین حالت یک عشق زمانیست دلتنگ شوی / کار ز دست تو نیاید...
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟ گره ات کور شود غم به روانت برسد؟
دلتنگ *تو* میمیرم گاهی
تو از من دور و من دلتنگ
دلتنگ که می شوی چشمهایت را ببند مثل یک عکس فوری / فوری ظاهر می شوم
پاییز دلتنگ ترین دختر سال است که بغضش زیر پای آدمهای تنها می شکند...
خوش به حال انار ها و انجیر ها دلتنگ که می شوند می ترکند