شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
به تو که فکر میکنمانگار هفده ساله ام......
نیم رُخَت بِه از تمام جهانفرزاد هاشم زاده...
باید ماند و به تو ثابت کرد با موی سپید هم زیبایی...
تو … شمع دل تاریک منی...
با صدایش، عاشق اسمم شده ام!...
منزل من ..جایی میانِ بازوهای توست...
چشمانش پایان من و شروع او در من بود...
کاش من تمام کسانی که نگاهت می کنند بودم...
تو دنیای منی خودت حرف های منی...
با من به گذشته بیادارم از حال می روم !...
تو مهمترین زن جهانیچون من دوستت دارم....
محبوب من چشم های محترم شما تمام غرور من است...
خوش نشستی بر دلم کاشانه میخواهی چکار...
چه مصر و چه شام و چه برّ و چه بحر همه روستایند و شیراز شهر...
نه آمریکا نه تگزاس!زندگی فقط تو شیراز...
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه!...
من واسه نگاه کردن به طُ پشت کردم به همه ی کسایی که نگام میکنن...️️️...
در آغوش می گیرم/ولنتاین را/کرونا هم باشد...
دلم تنگ شدهواسه جوری که دوستم داشتی...نه خودت...
عشقیعنیمنسرماییتبدارومریضژاکتمرابدهمتاکهتوسرمانخوری......
دوستت دارم های منهمان بار کج استکه هیچوقتبه خانه ی دلت نرسید!...
وای از آن روزتو عاشق شوی و من معشوقپدری از تو درآرمکه خدا میداند......
نکند دست کسی،دست تو را لمس کند!کاش این دلهره اینقدر،دل آزار نبود...!...
مرا دوست بدار اندک ولی طولانی...