عاشق غم اسباب چرا داشته باشد دارد همه چیز آن که تو را داشته باشد...! صائب تبریزی
داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است
عاشق به خواب تن ندهد جز به خوابِ مرگ وآن هم بدین امید که بیند جمال دوست…
طرفِ دلتنگ همیشه ما بودیم
ای کاش می فهمیدی وقتی یه مرد برات گریه می کنه یعنی از همه چیزش برات گذشته …
با بهترین آدمای دنیا هم که بری بیرون و بهت خوش بگذره بازم ته دلت اونی رو میخواد که نیست
تو دنیای واقعی هم نمیشه رو آدما حساب کرد اینجا که دیگه مجازیه.
وحدت عشقست این جا نیست دو یا تویی یا عشق یا اقبال عشق
گمت کردم مانند لبخندی در عکس های کودکی ام
تنهایی یجوریه که نه از ته دلت میخوای تنها باشی نه عمیقاً دوست داری کسی وارد زندگیت بشه!
بعد از طلب تو در سرم نیست غیر از تو به خاطر اندرم نیست
کسی که تنهایی اذیتش نمیکنه، یعنی خیلی وقته که آب از سرش گذشته
The hottest love has the coldest end داغ ترین عشق ها سردترین پایان رو دارن
از اینجا که من هستم تا چشم کار میکند تنهاییست..
همیشه آخر شدنم بد نیست .. اینکه مثلا عشق اخر کسی باشی که دوسش داری ..
دوای بعضی از دردا مبتلا شدن به یه درده دیگست !!!
سردش بود! دلم رابرایش سوزاندم! گرمش که شد باخاکسترش نوشت خداحافظ ...
گره ی کور دلم دست تو را میطلبد
اکنون که بدون تو نشستیم با خاطره هایت همه جا دست به دست ایم
میروی یک روز و با خود میبری روح مرا
اگه نبودم بهم قول بده واسه هیچکس اونجور که با من مهربون بودی،مهربون نباشی
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است
آدما میذارن بهشون تکیه بدی همین که خیالت جمع شدو جات محکم، چنان جا خالی میدن که دیگه نمیشه از رو زمین جمعت کنن
آرزوی دل بیمار منی ... صحتی عافیتی درمانی