پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
⏰⏰⏰⏰⏰زمان، تند است؛ وقتی، کارِ بسیاری ست/ولی کند است؛ وقتی، وقتِ بی کاری ست/و خیلی سخت و طولانی ست، هر کس را/که دردی دارد و، در اوجِ بیماری ست/دقایق، از نمای وصفِ آن دورند/اگر چه: شغلشان، شورِ زمان داری ست/زمان، آنگونه هست آخر؛ که ما هستم/رگش، در جوی جامِ فکرمان جاری ست/نمی گویند، ساعت ها، زمان را شرح/زمان، در بسترِ اندیشه مان ساری ست/شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)⏰⏰⏰⏰⏰...
دزدیدند صداقت صدایم را؛و سکوت است آن سوی امواج؛نیست واکنشی از احساس؛ره به جایی نیست در کششِ پنجره ها؛چه نامردند ثانیه های التهاب!زهرا حکیمی بافقی،کتاب صدای پای احساس،ص ۱۶۷....
وقتی که یک قدم تا تو رسیدمبا اخم تو تا به غم عشق پریدمگمراهم فکری به حال دلم کنبرخیز بیا که عشق از تو شنیدمدر هر طرفم فقط تو را می بینملب وا کن عشقم ای شاه کلیدممو پریشان شد و شانه کشیدی دل پریشان شد سر شانه کشیدممن منتظر ساعت دیدار تو هستمبا ثانیه به ساعت دیدار دویدم...
نیستی، ولی عزیز؛ عشق تو همیشگیستپس به احترام عشق، چند ثانیه سکوت......
الهی تو دقیقه باشی و من ثانیه که هر دقیقه شصت بار دورت بگردم...
تو فقط باشثانیه به ثانیه ی این زندگی معمولی میشه بهشت...
عاجز فاصله ام ثانیه هم دل تنگی ست...
مثلا سوال بیاد ؛واحد آرامش ؟!بگی حضورش در ثانیه️...
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد...