مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
سر انجام... روزی خواهی بارید بر دلتنگی هایم، مدتهاست چترم را بسته ام
کتمانِ دلتنگی، بند آمدنِ نفس است...
باران بارید بوی دلتنگیهایت بلند شد
بدترین نوع دلتنگی دلتنگ شدن واسه کسیه که کنارته ولی اون آدم سابق نیس !
وزن دار نمیگویم قافیه هم نمیگذارم بی پرده و رک میگویم دلتنگتم
99% مواقع پشت هر سگ شدنی یه دلتنگی وجود داره و یکی که نمیفهمه
دلتنگی اتفاق عجیبیست. گویی که خواهی مُرد، ولی نمیمیری...
اهل نفرین نیستم رفتی و هر شب تا سحر از غم دلتنگی ات نفرین به قسمت می کنم
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند؛ امروز عجیب بی تو میمیرم ...
زمستان نیست دلتنگی توست که می لرزاند چهارستون دلم را…
فاصله ها هرگز دوست داشتن را کمرنگ نمیکنند... بلکه دلتنگی را بیشترمیکنند!
جمعه بی تو دلتنگی اش بند نمی آید!
پنج شنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است.
دلتنگی آدمو مثل چای مونده تلخ میکنه...!
چرا دست از سرم بر نمی داری دلم تنگ است دلم، نمی فهمی؟
شادمانی /گم شده است/کوچه ها/پُراز اندوه و دلتنگی/چقدر/در خیابان/مُرده ریخته است
روز و شب منتظری هفته به آخر برسد ! پس چه دردیست که هر جمعه دلت می گیرد ؟
نگو که شب شده راحت بخواب، راحت نیست! که بی تو این دلِ تنگ و خراب راحت نیست
یا خانه تنگ تر شده یا من در خودم جا نمی شوم نفس رفته است نمی آید!
غم آخر بود رفتنت
این پاییز تو را کم دارد برای قدم زدن وگرنه من آدم خانه نشینی نیستم...
بی من تو هر جا که هستی دلت شاد امشب ..
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست