بیو عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو عاشقانه
تو مثل همان چای دم کشیده
دم صبحی
که اشتیاقم به هرچیزی
به تو بیشتر است ....🫂😻
عزیزحسینی
فرشته رضایی
من سال هاست هر روز میمیرم برای یک لحظه زندگی کردن باتو:)
بی تو هوای من چه بارانی ست
در کوچه های شب نگرانی ست
بگو کجا بگردم به دنبالت
که عاشقانه های من پنهانی ست
روزهایم میگذشت ُ نمی دیدی
که حال ُ احوال ِ من چه طوفانی ست
هرگز ندیدی دلواپسی ِ مرا
که روز های عمر من پایانی ست...
غریبه
تحمل کن نگاهم را غریبه
سکوت و بغض و آه م را غریبه
دلم تبعید به چشم تو شد آه
نفهمیدم گناهم را غریبه
وداع
آنزمان که در هم غرق میشویم
و بوسه های تلخ کلام خداحافظی بین ما ،
من و تو را بوجود میآورد ؛
به ژرفی عمق اندیشه ها و جاده ی بی برگشت عمر لحظه ها . . .
تا تو در حوالی اش قدم می زنی
هنوز بهانه ای برای تپیدن دارد.......
کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
حاتم طایی نبودم
بگو چه کردی که به نام تو شد
دلی که
تنها دار و ندارم بود......
برگرفته از کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
که جهانم مکن خالی ز یاد و حضر خود...
که دلم خشک شود ، بر شود بدون تو...
نگار منجزی🦋
در یکی از نامه هایش نوشته بود :
دوست داشتن را از خدا یاد بگیر
هوا که سرد میشود
پیراهنی از جنس خورشید
برای زمینش می بافد
سحر غزانی
+تو یه دیوونه ای! دیوونه!
-آره دیوونم! دیوونه ی تو!
+سکوت..:)!
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم!
اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم!
یا چشم بپوش از منو از خویش برانم؛
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم!
بگذار بمیرم، که بمیرم، که بمیرم:)
این دیوونه دیوونته دیوونه:)!
عشق تو از پیونده قلب ها نبود
از پیونده سلول به سلول جانم بود
تو همچون خون در رگ هایم جریان پیدا کردی
و من به بیماری عشق تو مبتلا شدم وتو در من رشد کردی و از من شدی حال ما دو جسم در یک روح پنهانیم💕👻
رقیه سلطانی
درد عشق تو کشیدم که شدم بعد تو اینگونه گرفتار
بعد تو همدم و یار دله خسته شد سیگار
آنچه از عشق تو در خاطر من ماند چه بود؟
قلب من در انتهایش آخِرم عشق تو را باختِ بود
کاش یادی بکنی از من عاشق تو ای جان تنم
شاید...
برایم نامه ای فرستاده بود در نامه نوشته بود:
بگو برای خندهایت ✨
برای چشمانت👀
برای تو☝🏻
برای عشق من❤️
کمی اسپند دود کند🧿
از زیباییش شهر مهبوت شده است👌🏻
نکند چشمانشان شور باشد🩹🥺
رقیه سلطانی
دل» بی قراری می کند
بهانه می گیرد
بی قراریش تو
بهانه اش تو
دردش تو تمامش تویی💕🌸
رقیه سلطانی
او از عشق می گفت و من تورا می دیدم:)♥️
من تو رو قهوه ای دوست دارم.
شبیه شیر کاکائو
مثل چیزای قدیمی
مثل کمد دیواری و در چوبی خونه مامان بزرگم
دقیقا همون قشنگی گذشته و حال خوب!
دوستدار تو: قهوه ای شیر کاکائو
نویسنده: مهرآفرین قاسمی:)
باران هم عاشق است دلتنگ که می شود می بارد!
رقیه سلطانی
من دوستت دارم و فراموشت نمی کنم
و نمی خواهم تو را از خودم دور کنم
حتی اگر می دانم که بدتر می شود!
رقیه سلطانی
میان عشق آنها من بودم و هزار دلتنگی!
رقیه سلطانی
تو شلوغی های شهر من بسیاری چه برسد به تنهایی هایش!
رقیه سلطانی