متن شور عاشقانه

درونِ عشق، می‌سوزد، سراپای وجودِ من
جنونِ شوق می‌جوشد، میانِ بازوانِ تو

بیهوده می‌پیچی به پای عشق ومنطق
وقتی دلم با دیدن رویت مجاب است

تو را می‌خواهم؛
و با تک تک سلول‌هایم،
می‌سرایمت؛
و با صدای سکوت سینه،
آوازت می‌کنم...

سال ها
لب بسته بودم ،
از سخن ،
از شعر،
شور
بی هوا ، وارد شدی
چشمم ویالون می زند.

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خوابها را با تو زیبا می کنم
هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب...

مستانه کن آن، نرگسِ چشمانِ دل و
عاشق شو وُ با عشقِ دل از: من بِنِویس!

یک لحظه بگیر این، تپشِ نبضِ مرا
آتش شدم‌از: آتشِ گلخن بِنِویس!

از روزنِ احساس، تو را دیده دلم
پروانه‌ی رخسارِ تو گردیده دلم
هر برگ، ز گلبرگِ رخِ خوبِ تو را
تکرار به تکرار، پسندیده دلم

عشق جریانیست مداوم،


در میان چشم تو تا قلب من.

با تو تمام شاعرانه ها را خواهم نوشت
خواهم سرود زندگی را
خواهم رقصید آزادی را
محبوب من
فقط تو بمانی
از پس همه چیز بر خواهم آمد💕

هر زمان، شورِ دلم، مهرِ تو را می‌جوید از نو
پای دل، پیوسته می‌‍‌گردد، به سوی خاطراتت

زندگی در پی چشمان تو جریان دارد...


پلک بر هم بزنی زندگیم میپاشد...

ஜ۩۞۩ஜ بیا کـہ ز انتظارت دگرجانے בر بـבט نمانـבـہ است..

اول تویی آخر تویی من را تو سردار آرزوست
عشقم تویی در راه تو این سر بر دار آرزوست

لعنت به هر لب جز لبم که بر لبت بوسه زند
دل پای عشقت داده ام ای عشق دلدار آرزوست

معشوقه چو آفتاب تابان گردد

عاشق به مثال ذره گردان گردد

چون باد بهار عشق جنبان گردد

هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد

نیست مرا
جز تو دلارامی
کنار منی
دلم قرار است