انسان های دارای هدف صادقانه، از عواقب اعمال خود ترسی ندارند.
ما تا زمانی که از کسی بترسیم یا به او احترام بگذاریم از وی خشمگین نمی شویم؛ شما نمی توانید از کسی بترسید و همزمان از او خشمگین باشید.
بزرگترین اشتباهی که ما می کنیم اینست که همواره در ترس هستیم که شاید یک اشتباه مرتکب شویم.
هیچ چیز بیشتر از ترس یک نفر دیگر، به آدمی ترسان شجاعت نمی دهد.
وقتی بدلکاری می کنم، خیلی از مردم از من می پرسند که جکی، نمی ترسی؟ البته که می ترسم، من که سوپرمن نیستم!
ترس از مرگ ناشی از ترس از زندگی است. انسانی که به درستی زندگی می کند در هر لحظه آماده مردن است.
مشکل بیشتر مردم اینست که با امیدها یا ترس ها یا آرزوهایشان فکر می کنند، نه با ذهن خود.
انسان شجاع کسی نیست که احساس ترس نمی کند، بلکه کسی است که بر ترس چیره می شود.
هر چه بیشتر بتوانید ترس از مواد مخدر و جنایت، مادران تحت پوشش دولت، مهاجران و خارجی ها را افزایش دهید، بیشتر می توانید همۀ مردم را کنترل کنید.
تمامِ ترس من این است یک شب بخوابم و صبح رخسارِ تو را به یاد نیاورم. تا می توانم تماشا خواهم کرد هر چیزی را تماشا خواهم کرد. چشم هایم رو به شب می روند. ترسم بیهوده نیست من می ترسم از احتمالِ ندیدن تو می ترسم...
ترس احمقانه است. افسوس هم همینطور.
من از رعد و برق مےترسم اما میانِ بازوان تو امنیتے هست که ترس را زیبا مےکند.️ ️️️
بزرگترین ترس من در زندگی اینست که فراموش شوم.
بازندگان، کسانی هستند که از باختن ترس دارند.
هر کس دنیا را از زاویه دید خود قضاوت میکند، گاهی بهتر است جای خود را برای بهتر دیدن عوض کنید ... هیچوقت در زندگیتان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید. همهی ما بارها این جمله را شنیدهایم که : بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست ؟ مثلاً اینکه...
“سکوت” را “ترس” “عشق” را “عادت” کاش!! خورشیداز سوی چشمانِ تو طلوع کند.
من از رعد و برق نمی ترسم. اما میان بازوان تو امنیتی هست، که ترس را زیبا می کند.
Fear Just Fear Of Lose You ترس فقط ترسِ از دَست دادنِت...
آدمها یک بار عمیقا عاشق میشوند، چون فقط یک بار نمیترسند که همه چیز خود را از دست بدهند ؛ امّا بعد از همان یک بار، ترسها آنقدر عمیق میشوند که عشق، دیگر دور میایستد ...
وقتی کسی با ترس آشنا نمیشود، چطور میتواند شهامت را بشناسد ؟! اگر بدبختی را احساس نکنیم، چطور میتوانیم به زیبایی خوشبختی پی ببریم ؟! از کجا میتوانیم نور را بشناسیم اگر با تاریکی آشنا نشده باشیم ؟!
سرم را نه ظلم خم میکند و نه ترس! سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم میشود مادر…
مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دستهٔ دیگر باشند ! دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما میشوند و دستهٔ دوم، از ترس دستهٔ اول، مطیع و مِنقاد شما ... به این...
این روز ها روح و روانم به شدت افسرده است ! غم دوریت از یک سو ، غم نداشتنت از سوی دیگر . . . اما دلیل آشفتگیم فرای این ماجرا هاست ! ترس از دل دادگیت به دیگری مرا پریشان کرده !
آغوشِ تو مترادفِ امنیت است ... آغوشِ تو ... ترس های مرا می بلعد ... آغوشِ تو یعنی پایان سر درد ها ... یعنی آغازِ عاشقانه ترین رخوت ها ... آغوشِ تو یعنی من خوبم... بلند نشوی بروی یک وقت ... من از بازگشتِ بی هوای ترس ها می ترسم...