متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
حرف زیاد دارما
ولی هیچ کلمه ای پیدا نمیکنم که حال الانم رو توصیف کنه.
من خیلی دلتنگ تر از اونم که بخوام
با جمله « دلم برات تنگ شده » توصیفش کنم.
وقتی فکرشو میکنم دیگه نیستی
احساس خفگی بهم دست میده بد قلبمو به درد میاره
هیچوقت نفهمیدم...
نگاه کُن غروب که می شود خاطرات...نبض مرا می گیرند تو زنده می شوی و من میمیرم...ای زیباترین حس دنیا حالا که دوری... خیال و شب و تنهایی و باران...کدام یک مالِ من است ...
کاش دلتنگی هایمان چاره داشت ،
قرص داشت ،
شربت داشت ،
کاش نهایت دلتنگی حتی مرگ بود ...
به گمانم دلتنگی برای اویی که نیست ، که دگر نخواهد بود ،
صد بار بدتر و تلخ تر از مرگ است .
کاش چاره داشت... ❤️
کاش برگردی سمت من ، نگاهت کنم!
دلم برای چشم هایت، تنگ شده!
بی تاب توام!
بگو که دوستم داری!
مانند آن گنجشک جا مانده می لرزم!
ایوان، جای من نیست!
مرا در آغوش بگیر!
بال هایم گرم می شوند
کمی تو باشی، که بد نمی شود!
این پرنده لانه...
کاش ،
بیرون شوی
از قاب،
دلگیرم.
حجت اله حبیبی
دل مبند،
شادی !
به دل بسته نمی رسد .
حجت اله حبیبی...
گاهی ،
درون آه ،
یاد خودم
می اُفتم.
حجت اله حبیبی
ای عشق !
دَمی
بگذر
از این کوچه ی ما !؟
حجت اله حبیبی
برای من که هیچ،
برای خودت ،
دلت تنگ نمی شود ؟!
حجت اله حبیبی
کاش دلتنگی هایمان چاره داشت ،
قرص داشت ،
شربت داشت ،
کاش نهایت دلتنگی حتی مرگ بود ...
به گمانم دلتنگی برای اویی که نیست ، که دگر نخواهد بود ،
صد بار بدتر و تلخ تر از مرگ است .
کاش چاره داشت...
من همیشه تظاهر کردم که فراموشت کردم
حتی بارها خودمو گول زدم که دیگه جایی تو قلبم نداری و دلم برات تنگ نمیشه
اما هر اتفاقی که تو زندگیم افتاده یا هرکاری رو انجام دادم همه وجودم آرزوش بوده که کاش تو هم بودی
و خب این یعنی هنوزم ادامه...
شاید هیچوقت سر انتخاب اشتباهم نتونم دیگه انتخاب کنم
شاید دیگه نتونم اونجور که دوست داشتم زندگی کنم
حس الانم حس از دست دادن نیست
حس الانم دردناکه
حس رهاییه ، رهایی از یه انتخاب اشتباه که سال ها
بیخودی داشتم تنهایی میجنگیدم واسه تویی که
میجنگیدی واسه یکی دیگه......
تفسیر بی تو بودن
برایم ممکن نیست
و هر شب این خاطره ی عشق توست
که در من بیدار می شود
جای خالی احساست
سرشار از گل های شادی است
که از باغچه ی خاطرات تو
شکوفه می دهند
و من در امتداد هر شب
همراه با ثانیه هایی
که...
دلتنگی هایم ، اشک هایم ، غر زدن هایم ؛
همه اش بماند برای بعد...
تو از وجدانت بگو؟!
وقتی دست های یکی دیگر را گرفتی،
درد اش آمد؟
یا حالا که با کسی دیگر بلند بلند میخندی
حالش خوب است ؟
اصلا مرا به یاد دارد ؟
دوست داشتنم...
نمی دونم چند شب باید بگذره تا من
دیگه به خودم نگم تحمل کن امشبم میگذره دوباره صبح میشه
و نمی دونم چند روز باید بگذره که
هرصبح ب خودم بگم کم نیار بلاخره شب میاد و تموم میشه امروز ...
نمی دونم چقدر باید اینجوری روزو شبا بگذره تا...
از یه جایی به بعد به خودم قول دادم دیگه قوی باشم دیگه کم نیارم اشک نریزم سمتش نرم .
همه اینکارارو کردم اما یه وقتی یه جایی با شنیدن آهنگی که برام فرستاده بود بغض همه وجودمو گرفت .
چقدر سلول به سلول تنم دلتنگ ش بودن ، چقدر...
هوای جمعه هق هق بغض شکننده ایست خیره در نگاهی دور
که واژه ها را از حنجرهء خیال
به نگارش ِ عمیق دلتنگی میکشاند
و بر دفتر سپید اندوه
شعر حزین جدایی می سراید
جای خالی تو ...
شعر نمیشود که سطر های انتظار سیاه را دونه به دونه پر...
یادمه بهت گفتم اگه بری میمیرم.
حالا که داری میبینی زنده م
خواستم بگم مردن این نیست که قلبت نکوبه و نفس نکشی...
گاهی وقتا مردن یعنی نخندیدن ، شاد نبودن ، بی حوصله بودن ، همیشه به یادش بودن...
فرشته مقتدر