متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
باز هم شب شد
باز هم تنها شدم
باز هم فکر و خیالت به سراغم اومد
تو تنها تک ستاره قلبم هستی که خواب را از چشمانم ربوده ای
غم چشمان تو را می شنوم
که در آن غربت شب می شکنی
پرم از ضجه ی این شهر، بگو
نکند باز تو دلتنگِ منی؟
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
لم اراک ووقعت فی حبک
لا اعرف کیف اشعر حالما اراک
عندما اکون هذه الایام
اصاب بالجنون واموت.
زینب امیری
عشقت وجودت زیباترین احساسی بود که تا به حال داشته ام
اول مرا مدهوش خود ساختی
بعد به راحتی مرا رها کردی
این بود آن عشق واقعی که برایم حرف میزدی؟!
مگر نگفتی تا ابد باهم خواهیم ماند
پس چه شد؟!
قرار نبود رفیق نیمه راه شوی
قرار نبود تنهایم...
میدانی
هنوز هم هر شب در سکوت و تنهایی هایم خاطراتمان را مرور میکنم
دلم برای صدایت،خنده هایت تنگ شده است
کاش میشد
پناه ابدی قلبت باشم
کاش برای یکبار هم شده طعم آغوشت را میچشیدم
گویا سرنوشت با ما یار نبوده است که اینطور ما را از هم جدا...
زیبای من
سناریوی فراق زیبا نبود.....
سپید و شکسته به رُخسارم نشست
دلخوشی ها را ،طوفان غمت به صخره ها کوبید وپارو شکسته به گل نشست
میدانی زیبا....
بعد از تو
رهگذر ها به شانه ام نمی زدند
کلبه انتظار عطر کهنه دلتنگی گرفته
خودکارم کاغذها را بی اختیار خط...
هر شب رأس ساعت دلتنگی
سراغت را از ماه می گیرم 🌙
پرده اتاقت را کمی کنار بزن.
ماه را سپرده ام تا به جای من،
یک دل سیر نگاهت کند...❤️
فائزه حیدری
شوری عشق که باشد، دلتنگیم شیرین است.
نشود دیدن هر بارهٔ تو تکراری
تو که زیباتر و جذاب تر از هر یاری
من به دیدار تو از دور قناعت کردم
نکند باز قدم از قدمت برداری
درد من دوری و دلتنگی و دلشورهٔ توست
چاره ای کن که برای تو ندارد کاری
با تو عاشق شدم و...
عشق احساس قشنگی ست که تاوان دارد
گریه و خنده و اندوه فراوان دارد
زندگی درنظرش مردن تدریجی نیست
ان که این شور ؛ میان دل بی جان دارد
هرکسی زهر جدایی بچشد از خم عشق
عشق برزخم دلش ؛ قدرت درمان دارد
و چه دور است ز نیرنگ و...
شب از نیمه که هیچ
از پسا نیمه هم گذشته و من
هنوز بیدارم...
چه بی اندازه دلتنگم امشب
و چقدر دامنه ی اندوهم، گستردگی دارد ...
صدای تیک تاک ساعت
همچون ناقوسِ بلندِ کلیسا
بر تمامِ وسعتِ سکوتِ شب، غلبه کرده
و من پُرَم از حجمِ سنگینِ نبودنش...
بس...
خورشید
برای تماشای چشم های تو
طلوع می کند
اگر بخاطر ماه نبود
هرگز غروب نمی کرد !
چون ماه نیز
همیشه دلتنگ
چشم های توست
مجید رفیع زاد
آخر همان شد که نبایدمیشد آخرهمان رفت که نباید میرفت
امروز همش این اهنگ رو تکراربود امروز لباسای تنم سیاه بود انگارکه لباسامم فهمیدن تو نیستی قلب دردو این بغضای لعنتی رهام نمیکنه مرورخاطراتت کارهرروزمه بی هوا ازخونه زدم بیرون تو دل بهار قدم میزنم گاهی نفسم با این آهنگ...
مث یک روح در دو بدن بودیم
تنها یک جای بود که باهم
تفاهم نداشتیم
اون روزی که من
لباس سیاه پوشیدم و تو (کفن) سفید
#دل تنگی
دلتنگ که می شوم، حس تک بیت های عاشقانه ای را دارم که دور ریخته شده اند؛ نمی دانم باید به کجا پناه ببرم.
زمزمه می شوم گوشه ی لب های عاشقانی که دیگر همراه یکدیگر نیستند.
نظیر شب های شاملو؛ به همان اندازه محزون...
اشک می شوم...
هوای چشمانم از *دوریت* ابریست...!!!