متن ساحل هاشمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ساحل هاشمی
《تو دقیقا خودِ وجودیت منی》
ساحل هاشمی
تو تنها مسئله ی حل نشده ی زندگی منی که از تکرار اشتباهاتم با آن لذت می برم؛))
ساحل هاشمی
دوست داشتنت همان شراب چند ساله ای است که بویش هم کافی است برای عمری مست شدنِ از تو ...
ساحل هاشمی
سلول به سلول وجودم دارد دلتنگی ات را میان انبوه خاطراتمان در گوشه به گوشه ی شهر فریاد می زند...
ساحل هاشمی
تو تنها کسی هستی که روحم را بوسید و تنظیم ریتم ناآرام قلبم را به بی رحمانه تریم شکل ممکن به دست گرفت...
ساحل هاشمی
لعنتی زمان آنقدر ازگذرش بی زارم که هنوز بغضِ خداحافظی آن روز گلویم را چنگ می زند
ساحل هاشمی
برایم تداعی گر عمیق ترین خاطرات درلابه لای زیباترین لحظه های بی تکرار عمرمی؛))
ساحل هاشمی
پاییزنوشت ۱۴۰۱
و من درمیان کلماتت،مابین نگاه های گاه و بی گاهت در گوشه ا ی ترین بخش از وجودت گم شدم
ساحل هاشمی
و از من چیزی جز یک تصویر باقی نخواهد ماند؛تصویری مبهم که لابه لای نت های یک موسیقی به یاد خواهی آورد!
ساحل هاشمی
رشد کردن،بزرگ شدن،قد کشیدن،بیشتر فهمیدن،منطقی برخورد کردن جنگیدن تلاش کردن و ...
این واژه هارو که میبینی نا خودآگاه یاد مسیر های موفقیت و فتح قله های آرزوهات میوفتی ولی قبلش باید بدونی که همه اینا احتیاج به زمان دارن ، صبوری کردن میخوان، درد کشیدن میخوان
انجام دادن و...
و امان از گرداب تند نگاهت که غرق می کند مرا در طوفانی از حواس پرتی هایم،در طوفانی از معلق شدن بین بودن و نبودن ...
امان از گیرایی چشمانت...
زمانی که نگاهمان درهم گره می خورد روحم را برای مدتی هرچند کوتاه ازتن جدا می کند،گویی زمان می ایستد...
تو برام شدی مثل یه دفتر خاطره ای که با هر بار نگاه کردن بهش گذشته رو مرور میکنم.گاهی با اون گذشته ها قه قهه میزنم گاهی گریه میکنم گاهی عصبانی می شم،گاهی خودمو به بیخیالی میزنم.
دفتری شدی که نه دلم میاد دورش بندازم و بسوزونمش نه میخوام مدام...
آدم هر ضربه ای که میخوره اول از خودش خورده؛
از مهربونی های بی جاش،ازدلسوزی های زیادیش
از انتخاب های اشتباهش، از اعتماد های بی موقعش به آدم های اشتباه!
از اجازه ای ورود اشتباه به آدم هایی که فقط بوی عشق میدادن...
از تموم درد هایی که فقط بخاطر...
دلم از حرف های نگفته ام لبریز است اما
بگذار که بُگذَرم
چراکه
ازگفتنش لحظه ،لخظه بی تاب تر می شوم
ساحل هاشمی
آغوشش برایم مسکنی بود که حتی شده برای چندین لحظه تمام درد هایم را التیام بخشید زمان را برایم متوقف کردو مرا از دنیای حال به دنیایی شبیه جهانی موازی سوق داد و معلق از هر حس و حالی کرد؛
اما تنها آغوشش نبود، آرامش وصف ناپذیری بود که مانع...
کاش دوستم داشت اما نه هر دوس داشتنی،جسمم را نه، روحم را کاش روحم را دوست داشت؛ فارغ از هر مالکیت...!
ساحل هاشمی
وابستگی ات را هیچ گاه جار نزن!
بگذار نهفته بماند ناگفته احساس شود؛
بگذار سردی اش لرز برجانش بیندازد، ترس بر چشمانش!
تنها پیله نگهداری اش همین است باور کن؛کافی است بوی نیازت به مشامش بخورد آن گاه بی رحم ترین ممکن می شود؛))
ساحل هاشمی