متن شور زندگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شور زندگی
و آدمی گاهی طغیان میکند بر علیه صبر، انگار که روحش، طاقتِ این حجم از سکون را ندارد. یک جور بیقراریِ دوستداشتنی... مثل دانهای که در دلِ خاک، تابِ ماندن ندارد و سر به شورش برمیدارد؛ میخواهد جوانه بزند، سبز شود، حتی اگر بداند که باد و باران در کمیناند....
تو همان شوق دمیدن نفس در تنمی.
درد دارد قصّههای زندگی
چون که مرگ است عاقبت پایانِ ما
مرگِ سرخ امّا عزیزم مرگ نیست
شورِ پروازیست تا بیانتها
حسّ نابِ زندگی دارد به جان
التهابِ مردنی شاد و، رها
بغلم کن ؛
یجوری بغلم کن که انگار
مُرده بودمُ دوباره
زنده شدم