متن نوشته های خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نوشته های خاص
روز ها میگذرد ، آسمان هر روز حالش دگرگون است.
آدم ها دلشان از ریسمان های پوسیده خسته شده و از این تاریکی و ماه گرفتگی های پی در پی.
باران آهسته می بارد...!
باز تمثیل نگاهت شبیه شبحی در سرم میچرخد و آرزو هایم را یکی یکی تداعی می...
نشستن تو یه پیکان آبی آسمونی
خیابونم کلی پیکان رنگیه دیگه
خانمی با مانتوی اُپل دار و
منم با شلوار پیله ای
ساختمونای کوتاه و اجرنما و
کیوسک های کهنه ی تلفن و
گاری دست فروشی و
میدونای خلوت.
شما هم اره؟
تا به حال شب زنده داری کرده ای
برای عشقی که سهم تو نمی شود؟
تا به حال درد کشیده ای برای رویایی که
هرگز به واقعیت تبدیل نشد
تا به حال کویر شده ای که سراب ببینی آمدنش را
تا به حال هزار بار مرده ای و زنده بشوی...
بیا کمی کنار من بنشین
تا برایت چای دم کنم
با عطرِ هل و دارچین و تو از خنده هایش برایم بگو، از برق چشمانش که از خورشید هم بُرنده تر است.از لطافت دستانش که ماه را هم شرمنده کرده است. از غرورش که دلت را برده بود.
و من...
دنیا آنقدر مهربان نیست ،که سنگ ریزه های غبار بیابان چشمانت را کور نکند؛یا در بی هوا افتادن ها در امان باشی.
کمی تفکر کن...!
زمین به حدی آرام می چرخد، که تمام زندگی ات را آهسته بر باد دهی.
آن روز، روز توست. لحظه ای که گریه هایت خنده...
زیبایی گل به خارش است و دختر به غرورش مغرور باش خار داشته باش ارزان نباش گل بی خار مفت نمی ارزد ….
سخن اموزنده :المیرا پناهی دانش اندوخته ی روانشناسی .
کاش می شد؛ آدمی، گاهی... فقط گاهی به اندازه نیاز بمیرد
بعد بلندشود...!
خاک هایش را بتکاند اگر دلش خواست برگردد به زندگی،
دلش نخواست بخوابد تا ابد
کفتری پرهای سفید رنگ روی سر فرزندش را میچید گفتن چه کاریست میکنی؟
گفت چه کنم دلواپسم میدانم بسیار زیبا هستن ولی به جرم همین زیبایی به چنگال اسارت می افتد ،کفتر و پرنده ها باید آزاد باشند نه در قفس ✍🏻 متن اموزنده و هنجارهای اجتماعی نویسنده :المیرا پناهی...
برای پسرم می نویسم ،تپش های تندقلبت را بر دیواره ی سینم بکوب مادر.
مگر میشود از شدت تپش موجی نا آرام باشی ،من ساحلی در انتظار باشم .
درد فرزند
خانم:المیرا پناهی نویسنده و روانشناس
سخنان اموزنده و اجتماعی.
دختر در ایوان کتاب به دست ایستاده بود پسر از پنجره نظاره کرد ،پسر به جرم هیز بودن خواسته شد گفتن بنویس امضا کن کن.پسربا چشمان بی فروغش خیره به او گفت باشد ،اما به چه جرمی …….!
گمان نکنیم ،اطمینان حاصل کنیم
(آب بر جوی رفته دگر باز نخواهد...
قوی بودن را از مادر کولبری بیاموز که در سرما موهای بدنش احیا میشود لبان خشکش تاول میزند ،گونه های سرخش از شراره های سرما میسوزد از تپه ها غم زده بالا میرود چشمان سبزش در سیاهی شب و طوفان هولناک سوسو میشود پاهای ظریفش میلرزد اسمان به حالش شروع...
در عرض یک دقیقه می شود یک نفر را خرد کرد
دریک ساعت می شود کسی را دوست داشت
دریک روز می شود عاشق شد
ولی یک عمر طول خواهد کشید تا بشود کسی را فراموش کرد
میگفتن آدم هایی ک مهم ترین ترسشون رو تجربه کنن دیگه از هیچی نمی رسن
باورش نداشتم تا خودم تجربش کردم
الان دیگه هیچی ترسناک نیست ...
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
دوستی ما ،
همه چیز را ثابت کرد
ثابت کرد؛
می شود برای مدت نامحدوی مهربان باشیم
می شود بدون ترس از تنها ماندن خودمان باشیم
رعنا ابراهیمی فرد
دل چه دنیای قشنگی دارد
بزرگ میشود
عاشق میشود
تنگ میشود
میشکند
میگرید
میریزد
دلبری میکند
میتپد ومیمیرد
چون می ایستد تمام میشود
سکوت کرده ام...
و شاید این سکوت وهم انگیز حکم تفکر را دارد... شاید دست آویزی است تا زخم ها و جراحات عمیق قلبم، سر باز نکنند و مرا در باتلاق عمیق درد رها نسازند...
سکوت کرده ام...
خیلی وقت است که دیگر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن...
وابستگی یا دلبستگی؟!
وابستگی یعنی میخواهمت ، چون مفیدی!
دلبستگی یعنی میخواهمت ،حتی اگر مفید نباشی!
من به خودکار گران قیمت روی میزم برای جلسات مهم، وابسته ام.
اما به جعبه ی آبرنگ بی خاصیتی که یادگار دوران کودکیم است،دلبسته.
وابستگی هارا جامعه و فرهنگ و والدین می اموزند و...
میدونی ادمهای بد از اول بد نبودن ...
یعنی خودشون انتخاب کردن که بد باشند .
اخه دنیا با همه یه جور تا نمیکنه .
یجور نمیشکونه .
و یه جور داغون نمیکنه .
و حتی اگرم یجور رفتار کنه؛ این ادمها هستند که شدت شکستن هاشون فرق داره ،مثل...
احمق ترین ادمها همون ادمهایی هستند که؛ فکر میکنند اگه دروغ میگن یا بازی درمیارن طرف انقدر ساده است که متوجه نشه،ولی نمیدونن دروغ و بازیای کثیفشون برای ما رو میشه اما به روشون نمیاریم.
گاهی ادمها ترسهاشونو پشت یه ترس عمیق تر پنهون میکنند؛مثلا من از ارتفاع میترسیدم چون پرواز ترسناک تربود. وقتی پریدم فهمیدم ارتفاع یه ترس نبود یه شروع بود و من از شروعش میترسیدم،
از اینکه تو اسمون موقع پرواز سقوط کنم،
یا درگیر گردباد بشم،
یا راهمو گم کنم؛
از...