متن پاییز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پاییز
آیینه ی بی غبار دارد باران
صدپنجره انتظار دارد باران
صبحی اَبری،درایستگاه پاییز
باچشمانم قرار دارد باران.
رضا حدادیان
از مجموعه رباعی سرقرارباران
دارم گله ای از تو که دنیای منی
دل دل نکن ای یار تو زیبای منی
من منتظرم با همه ی خاطره ها
پاییز شده بیا که رویای منی
بادصبا
گل یاس و نگاه عاشقانه
هوای دل پر از شعر و ترانه
بیا ای عشق! مهمان دلم باش
که پاییز است و فصل شاعرانه
بادصبا
خواب دیدم که آمده ای
پاییز بود و زوزه ها داشتند خانه باد را
از جا می کندند.
شب از کاسه اندوه،
برای آسمان می برد
و من/
زیر نور بلند شمعدانی ها
انگشتان شعرم را
در خون می شستم.
تو آمدی!
دنبالم می گشتی
در همان شعری
که گمت...
تو چون کوهی و عاشق، همچو مجنون
و من ، لیلا تر از لیلای دلخون
شده پاییز و فصلِ شاعرانه
که بی تو شاعرم با قلب محزون
بادصبا
تا زمستان یک آذر باقی مانده است اما چه سوزناک است هوا ؛ سرد و خشک و مغرور می تازد بر پیکره ی پاییز و آبانش ؛ گویی زمستان میخواهد بیشتر از پیش ها و زودتر از قبل ها پاییز را به زانو درآورد ، و من خود به عینه...
گاهگاهی من هوای کوی یاران میکنم
حس و حالم را درون سینه پنهان میکنم
اولین دیدارمان هر جا که باشد هر زمان
با زبان شعر خود آن لحظه طوفان میکنم
با غزل های بداهه فصل پاییز تو را
من بهاری کرده و لبریز باران میکنم
ظاهرا حرف دلم را گفته...
پاییز آمده است
میخواهد بهارم را باخودش ببرد
من دیوانه می شوم
میفهمی؟! میخواهد مرا دیوانه کند
من دیوانه می شوم
پاییز میخواهد مرا دیوانه کند
خسته ام! خسته تر از خسته شدن، پا نشدن!
درد خوب است به یک شرط! معما نشدن!
مثل یک قطره که عاشق شده در چشمه ی آب
می رسم آخر هر شعر به دریا نشدن!
گره ای بسته خداوند به کارم که هنوز
چاره ای نیست برایش به جز از...
بهانه های کاغذیم
رنگِ کهربایی گرفته
نمی دانم
پاییز همین حوالی ست؛
یا چشمانم سرما خورده ...
دیر آمدی...
مزه ی خرمالوهای گس
ترش و
پاییز کش دار شد
کدام تان خواب رفته اید
تو یا ساعت؟
ردپای نفست ماند و نفس گیرم کرد
لشکر خاطره ات آه که تسخیرم کرد
مثل تو هیچ کسی در دل من جای نداشت
جُز تو این عشق مرا از همه کس سیرم کرد
آسمان غم تو شوق پریدن راکشت
بال پرواز مرا بست و به زنجیرم کرد
مثل پاییز منم...