چهارشنبه , ۱۹ بهمن ۱۴۰۱
سرشار از احساس است،شعرِ زندگی با تو؛ وقتی که:صبح،از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،شکوفا می شوم؛و شب،در مَقطعِ شب بوی آغوشت،آرام می گیرم!زهرا حکیمی بافقیکتاب گل های سپید دشت احساس....
صبح و، تپش و، شورشِ احساس، چه زیباست!بر میزِ عسل، دسته گُلِ یاس، چه زیباست!وقتی که دلم، پُر شود از، قهوه ی چشمت،در باغِ نگاهت، گلِ الماس، چه زیباست!شاعر: زهرا حکیمی بافقی( کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که میروند به سمت باغ دانایی....
صبح می خندد و باغ از نفس گرم بهارمی گشاید مژه و میشکند مستی خواب...