خوش آن شب ها که تا آغوش من پرواز می کردی برایت شعر می خواندم، برایم ناز می کردی
شبیه ی گل خوابیده بود در آغوش ِ گل بوسه ای گذاشتم برگشتم
همانند موج به آغوش میکشانم؛ ساحل تنهایی را...
نمکگیر دستانت آغوش زمینیَم
به کسی نگو مخاطب شعرهای غمگین من تویی! شرم دارم زنی بفهمد مرا در آغوش گرفتهای و عاشقم نشدی ...
تن تنهای بی تابم کمی آغوش کم دارد بیا که شانه های خسته ام همدوش کم دارد
در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته میکشم.
دست همیشه به معنای آغوش نیست ! گاهی فقط امنیت است . . . فقط مثل «دست پدر» !!!
تولدت مبارک ابرقهرمان زندگی من. هر روز بزرگتر شدم، لحظههای با تو بودن را گرانبهاتر یافتم. قلب من تنها گرمای خود را از آغوش تو میگیرد.
چهل زمستان حریف آغوش گرمت نمی شوند
من سرما زده را گرم در آغوش بگیر به هوای بغلت بود که سرما خوردم
در آغوش می گیرم/ولنتاین را/کرونا هم باشد
در این زندگی تنها یک آغوش میخواهم از تمام این هستی،آن هم آغوش توست
سر زده که میایی/لوس میشود/خانه/بشکن میزند/اغوش...//
همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی نمی توانیم آنها را در آغوش بگیریم بدترین اتفاق شاید همین باشد...
مرا جوری در آغوش بگیر که انگار فردا میمیرم ! و فردا چطور ؟ جوری در آغوشم بگیر که انگار از مرگ بازگشتهام !
به تو دچار شده ام وضعیت حادیست! به مراقبتهای ویژه نیاز دارم به بوسه وآغوشت.
هوای سرد زمستان بهانه ای عالی برای در آغوش گرفتن است
بخت اگر بیدار باشد خواب بردارد مرا یکسر از بستر در آغوش تو بگذارد مرا!
مثلِ بهمن بیا ... ! به آغوش بِکش تمامم را ...
بهشت چه کوچک میشود وقتی تو را در آغوش میگیرم.
هنر را در آغوش بگیر یقینا بهترین دوستت خواهد شد
خدایاتورواچهکسیدرآغوشمیگیرد کهاینگونهآرامی...
درخت سیب میوه سرخ وشیرینش را پس از در آغوش گرفتنم هدیه داد