افطار نکرده هوس بوسه نمودی بی شک که عجولانه ترین کار جهان است
صدها هزار بوسه نشسته است بر لبت هرچیز را به قدر نیاز آفریده اند
کاش مثل دوران کودکی دردهایم با بوسه ی مادرم خوب می شد...
گفتمش ای بت من، بوسه بده جان بستان گفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب است
به دیدار تو می آیم برایم بوسه ای دم کن ...
دوستت دارم نفس ، اقرار گاهی لازم است یک بغل با بوسه ی بسیار گاهی لازم است
تست دوست داشتنم مثبت شد علاجم بوسه های توست حالا کجا قرنطینه ام میکنی مهربانم؟
قل هو الله احد رویت؛ صمد دستان تو سجده های واجب البوس است اینجا بوسه ات
گرمی لبهای تو دائم به دردم می خورد در کنار سردی شبهای دریا بوسه ات!
گرمی دستان تو یا باده ی چشمان تو گر چه کار هر دوشان مستی ست اما بوسه ات…
روسری را باز کن اعجاز کن؛ گم راه کرد... قاریان سوره ی والعاشقان را بوسه ات!
اینقدر با سرخی لبهات بی تابم نکن می کند من را ذلیل و خوار و رسوا بوسه ات!
الفرار از مرگ… هیهات از لبت؛ باید گریخت تا نبرده جان من را هم به یغما بوسه ات!
هیچ جنسی مثل جنس بوس تو مرغوب نیست لالَبی اِلّا لَبت لا بوس اِلّا بوسه ات!
یک حدیث دیگری دارد خدا با بوسه ات! لالَبی اِلّا لَبت لا بوس اِلّا بوسه ات!
من آخر از لب سرخ تو کام می گیرم به بوسه بوسه زدن انتقام می گیرم
بوسه یعنی وصل شیرین دو لب
بوسه یعنی مستی از مشروب عشق
بوسه یعنی حس طعم خوب عشق
دزدی بوسه عجب دزدی پر عاقبتی است که اگر باز ستانند،دو چندان گردد!
لب من عطر تو را دارد و من می ترسم نکند مادرم از بوسه ی مان بو ببرد
اگر نبوسم حسرت اگر ببوسم شرم شب خجالت من از لب تو در راه است ...
جان ِ ما آغشته ی حزنی ست بی پایان ولی، می شود با بوسه ای اندوهِ ما را کم کنی..؟
آمدم ازحسرت یک بوسه آزادم کنی من فقیری عاشقم درعشق دلشادم کنی