با بوسه هات کار دلم را تمام کن "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"
گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
دوستت دارم و گلدان شانه هایت را هر روز با بوسه هایم سیراب می کنم
از دور می بوسمت بوسه های از راه دور طعم دیگری دارند!
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو میوه ی بیرون زده از باغ حق عابر است!
رو به رویم می نشینی دلبری ها میکنی بوسه می خواهم چرا این پا و آن پا می کنی
لب براق تو برقیست که بد میگیرد! هر لبی را که به یک بوسه رسانا بشود
چه دل ها بردی ای ساقی به ساق فتنه انگیزت دریغا بوسه چندی بر زنخدان دلاویزت
درپس خاطره ها باران بوسه میزند ردپای قدم های تورا...!
گر نیم شبی مست در آغوش من افتد چندان به لبش بوسه زنم کز سخن افتد
من مشکلم با بوسه هایت حل نخواهد شد چندیست در سر فکر جنگی تن به تن دارم
من هوس کردم که مهمانت کنم یک بوسه ای حیف سرما خورده ای ،فعلا بیا شلغم
وعده بوسه به صد مهر در آبان دادی هر چه جان کند تنم مهر به آبان نرسید
شعر از سرانگشتان تو آغاز می شود و بوسه ها نیز...
و صبح آغازِ بوسه های شمعدانی در آغوش نور است برلب حوض
بوسه می خواهی بفرما این لب من این شما این همان یک جمله ای بوده که او هرگز نگفت!
تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما
هر چند که عمری همه از بوسه نوشتند من عاشق آن اخم پر از ناز حبیبم
بعد از عمری ز تو یک بوسه طلب کردم لیک لب گزیدی و مرا غرق خجالت کردی
به نگاهی به کلامی و گهی با بوسه تو چه آسان بلدی دل ببری هر لحظه
نکند بوسه بمیرد خبرش گم بشود دل شکستن نکند مایه ی فرهنگ شود...
تاخت می زنم... بوسه ای از چال گونه با دوگوجه سبز
بوسه ای دزدیده ام قاضی مرا محکوم کرد گفت بگذارش همان جایی که دزدی کرده ای...
بوسه هایت شوک برای قلب بیمار من است ایست قلبی کرده ام ،یک شوک دیگر لازم است