قهوهی تلخ با تو شیرینه بی تو هر روز هفته غمگینه...
گفته بودم... بی تو میمیرد دلم امّا نَمُرد زنده ماند آری ولی دیگر برایم دل نشد...
ای که هوای منی؛بی تو نفس ادعاست ...
تو بدون من مرا کم داری من ولی بی تو جهانم خالیست
گسل های تنهایی ریشترهایی به وسعت تمام ثانیه های بی تو را می لرزاند در وجودم
بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست
تاریک شدهست چشم بیتو ما را به عصا چه میفریبی
شبیلدا سهمپاییزاستو شبهایبیتو،سهممن...
سرشار از هیچ شده ام بی تو! پای ماندنم دیگر سخت می لرزد...
بی تو جهانم خالیست
این غم انگیز ترین حادثه ی پاییز است جمعه و نم نم باران و خیابان... بی تو
بی تو چگونه میشود آبان بیاید طاقت ندارم نیستی باران بیاید
این غم انگیز ترین حادثه ی پاییز است جمعه و نم نم باران و خیابان بی تو
نمی دانم در من چه شد که دیگر بی تو نشد...