مرا بی تو قراری نیست
همه دنیای من تویی
اذیتت میکنم درست!! اگه یه روز نباشی میمیرم..
چشم واکردم و دیدم که خدایم تو شدی
تو میشی اولین نفری که آخرین بار از ته دلم عاشقش شدم
ورتر : برایم شعری بخوان که حالم خوب کند ؛ شارلوت : در آغوشت میگیرم، این شعری است که دوست دارم برایت بخوانم!
چشمهایت حرارت محض است ربّنا آتنا عذاب النّار .
دوست داشتم با تمام وجودم عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم الهی همیشه کنار تو باشم الهی همیشه بمونی کنارم...
زندگی یعنی یک تو برای یک عمر
تو آرامبخش تمام وجود منی جانان
بهشت جای دوری نیست همان جاییست که تو باشی و من دست در دست هم...
تا ابد برایم بمان
دنیا رو هم بگیرم آخرش باز تو تنها افتخار زندگیمی
صورتت سیب گلابیست که خوردن دارد.. گونه ات بوس که نه! گاز گرفتن دارد..
تو بخند همین برایم کافیست گور پدر تمام دلتنگی ها
اینکه لبخند میزنم عشق می ورزم نفس میکشم و زندگی میکنم دلیلش تویی
موسیقی صدای تو آرزوییست که صبحها نوازشم کند و آفتاب نگاهت خواب را از من برباید و اینگونه است صبح های بهشت
هیچ کس این را نمی داند... بوی بهشت درست از پشت گردنش می آید..
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
دوست دارم فیلمِ آفرینش را برگردانم به عقب چهره یِ خدا دیدنی است هنگامِ آفریدنِ تو... . تولدت مبارک، عشقِ زیبایِ من
قید خاطرات مرده را بزن... نبضی که رفته ، گرفتن ندارد!!!
تو دلربای منی نفسی هوای منی
الکی قصه ببافم چه شود؟ تو که پیشم باشی نه فقط خواب که بیداری من رنگ رؤیا دارد.
خستگی را - چای یا قهوه؟ نه عزیزم - چشمهای تو!