مثل خنثی گر بمبی که دو سیمش سرخ است مانده ام قید لبت را بزنم یا دل را
کبود و سرخ و بنفش و ... هزار رنگ تر از این جناب جنگ! بفرما جهان قشنگ تر از این
می بوسمت در برف سرخ و عمیق و ژرف با عشق و طولانی دور از حدیث و حرف
پدر سرخ می کند صورت به سیلی رخ فرزند نگردد زرد و نیلی
سبز یا سرخ گاز زده ام همه سیب های جهان را … هیچ کدام طعم لبخندهای تورا ندارند .. دخترکوچولوی شیرینم
درخت سیب میوه سرخ وشیرینش را پس از در آغوش گرفتنم هدیه داد
دانهی سرخ اناریم و نگه داشتهاند دلِ چون سنگِ تو را در دلِ چون شیشهی ما
کلمات/ کلافی سر در گم اند خیابان رودخانه ای سرخ
بهار آیینه یاد تو باشد گل خورشید همزاد تو باشد به هر دشتی که سرخ از خون مردی است طنین سبز فریاد تو باشد
هر دو سرخیم ولی فاصلهء ما از هم پرده هایی ست که در قلب انار افتاده
صافی آب مرا یاد تو انداخت رفیق دلت سبز لبب سرخ چراغت روشن...
. جمال سرخ گل در غنچه پنهان است ای بلبل سرودی خوش بخوان کز مژدهی صبحش بخندانیم