پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کیست که مرهم نهد بر دلِ مجروحِ عشق...
دانم که اشکِ گرمِ تو دیگر دروغ نیست:چون مرهمی، صدای تو، با دردِ من یکی ست...
هر جراحت که دلم داشت به مرهم به شدداغ دوریست که جز وصل تو درمانش نیست...
نفست خوبترین مرهم بیماری هانفسم، یاد مرا خوب نگه داری هاااا .مینا بیگ زاده...
گاهی بخند لبخند تو مرهمی ست بر غم هایم...
آنکه به من وفا نکرد مرهم تو نمی شود ...!...
روی زخم یادگاری ات نمک پاشیده امتا مبادا جای نیشت را بگیرد مرهمی...
ظلم است مرهم لطف از ما دریغ کردنچون داغ سوزناکیم چون زخم دَردمندیم...
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر......
هرچه مرهم میگذارم بند مى اید مگراى وطن خون تو از اروند می اید مگر...
یه وقتایی چقد کم میشه مرهمهمون وقتا که درد دل زیادهیه وقتایی میخوای دیوونه باشیمیبینی توی شهر عاقل زیاده...
مرهم جان من تویی...
دختر که باشیمرهم مادر میشیعزیز پدر میشیراز دار برادر میشینفس شوهر میشی اماعمه که میشی کلا به فنا میری!...