مهمتراز لبخند ،چشم خند است...
شبیه ی اسبانِ وحشی بود/ با بوسه ای/ رام شد!
تو سیاه چاله ی گونه ت دل من حبس شد
جز روزگار من همه چیز را سفید کرده برف
تو همونی هستی که جایگزینی برات تو دلم نیس
شال به کمر/لب را پنهان کرد بهار/چشم و اَبرو سیاه
تو تک ستاره یِ منظومه ی قلبمی
عشق یعنی طوری نگاش کنی انگار آدم قحطه
گلدان قفسی ست که از یاد گلها می برد پرواز را
چه کرده ای تو با دلم که ناز تو نیاز ماست .
وَز سینه، جدا مشو،که جانی..
چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو
خوب بودن مثه فقیر بودنه هیچ کس آدم حسابت نمیکنه
دمنوشِ هر لحظه ام فنجان-فنجان یادِ تو
پایان تلخ غصه های قصه مادر فرشته ی مرگ
هق هق بالش خوابِ گونه های بی مادر
و شاید ما را در پسِ این دوری دیداریست...
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
زندگی من با طلوع خورشید چشمهای زیبای تو آغاز شد تولدت مبارک، چشمهای مهربان و زیبایت به دور ازچشم بد
شطرنج شکنجه ای ذهنی است.
با اشتیاق زندگی کن!
کاش خدا حک بکند مهر مرا در دل تو...
بوس از تو و جان از من بازار چنین خوشتر؟!