جمعه یعنی چای با عطر حضور تو دم بکشد
عاشق بیچاره از معشوقه ات خون شد دلت نوش جانت دنده ات نرم خاک عالم بر سرت
رفیق اگه رفیق باشه! جنس مخالف که هیچ.. جلو خدا هم میشه روش حساب کرد...
کلمه همه سرریز خیابان من بود
تو بخند... من قول میدهم... تمام جهان را برایت برقصانم
گیسوان شب یلدایی *تو* تمام خزان مرا به باد داد...
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد، قصهیِ عشق مگر بی تو شنیدن دارد؟
سلام می کنم به طلوعی که تو را برایم نوید داده است..
هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم
زمستان برای من همیشه هدیه می آورد و این بار تو را...
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی...
دلتنگی مرض عجیبیست! آدم را آرام آرام، ناآرام میکند...
هنوز عشق تو امید بخش جان من است...
زندگی عادلانه نیست به همین خاطر باید برای چیزهایی که میخواهیم بجنگیم .
صدایت در گوشم ولوله به پا میکند جانان
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند! امروز عجیب... بی تو میمیرم...
دوستت دارم انقدر زیاد، که قابل توصیف نیست...
نکند بوی تو را باد به هر جاببرد خوش ندارم دل هر رهگذری را ببری
لب مشروطه؛ دلت توپ؛ نگاهت قزّاق امنیت نیست در این مجلس وهم انگیزت
سوگند میخورم که نباشی بهار نیست
دل هوای روی ماه یار دارد جمعهها دل هوای دیدن دلدار دارد جمعهها
سِکانسی ازبِهشت تویِچِشمایِ تو اکرانِه ️️️
اونی که همیشه کمکت میکنه تو آینه ست..!
به بعضیا باید گفت آروم تر برو تا شعورِتم بهت برسه