ممنوعه ای برای من نمی توان...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ممنوعه ای برای من
نمی توان صدایت را بوسید
دست ها را به موهایت گره زد
و میان میخانه ی چشم هایت
مست شد
اما ای کاش می توانستم
در هجوم هیاهوی نداشتنت
لااقل دیوار خانه ات می شدم
تو تصویر نگاهت را
بر سینه ام قاب می گرفتی
من با خشت خشت وجودم
تماشایت می کردم

مجید رفیع زاد
ZibaMatn.IR
دل نوشته های پاییزی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر حسرت عشق ممنوعه را بیان می‌کند. شاعر نمی‌تواند معشوق خود را لمس کند یا در آغوش بگیرد، اما آرزو دارد حتی به عنوان دیواری، نزدیک او باشد و او را از دور تماشا کند. عشق او محروم از تماس فیزیکی، در حسرت نگاه معشوق باقی می‌ماند.

ارسال متن