♥ اندوه تو:
یک شب دیر
یک شب تیره و دور
ناگهان،
از پنجره
اندوه تو را باد آورد!
گشت،
لبم از لبخند،،،
-- خاموش!!
عطر یادت؛
ای گل،،،
-- آئینه باغ دلم را پر کرد!
قفس گلویم شد؛
از آواز قناری پُر!
بر دهانم امّا؛
زده شد،
قفل خاموشی دیگر!
ناگهان مهر دمید!
شعلهٔ نور وزید!
آسمان از صدایم پر شد!
لبریز از شعر شد!!!
(زانا کوردستانی)
ZibaMatn.IR