صدایم کن! صدایم کن دوباره
بگیر از خوابم این کابوس ها را
اسیرم در شبی سرشار از مرگ
بچین روی سرم فانوس ها را
شدم تنهایی قاجار انگار
ببین در وحشتِ من روس ها را!
سکوتم گور تلخ ناامیدی ست
کسی می آورد ناقوس ها را
لبم را مرگ می بوسد و هربار
به جانم می کشم ویروس ها را
چه می خندند این مردم کنارم
نمی بینند ما مایوس ها را
تبی دارم و می سوزد وجودم
بیاور کل اقیانوس ها را
◻ شاعر: سیامک عشقعلی
ZibaMatn.IR