پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پاییز چه بیصدا میرودتا رها کند دستان باد رادر آغوش زمستانبخند بارانبخند آسماندی در راه استماه بیقراری هایم میرسدو من عاشقتر از همیشه...عاشقت هستم...
دی ماهم☃❄️گرچه سردم اما یکرنگم !🌬سردی من از من نیستخالقم میخواهد بنماید من را سردسرنوشتم این نیستگر خانه های دلتان گرم شود🔥خاطرات گرم شود🔥و به یک لبخند🙂قلب خسته یک زن بتپد👸و به یک دست, روح زخمی یک مرد آرام بگیرد🤴سردی نیستآهای دختر گیسو بلند , بیا یلداآمدنم را فریاد بزن💃آمدم که تلنگر بزنم💗💓 گرچه ماه سردم لیک...دلت سرد مبادو چه گرمایی بالاتر از عشق!❣عاشق باش!💕 یاحقالهه فاخته@elahe fakhteh...
دست آذر را گرفت و گفت وقت رفتن است چادرش را بین دندان ها گرفت و دور شد مهر و آبان را سوار باد قبلا کرده بودقصد ماندن داشت اما دی شد و مجبور شد ارس آرامی...
موهایم سفید شده است و چه کسی گفته است شروع زمستان از دی ماه است؟!• ͡• به قلم: کتایون آتاکیشی زاده...
این روزها که جهان لبریز از سیاهی ها شده است وبه هر سو که میرویم غم از سروکولمان بالا میروددلم یک برف سنگین می خواهد...از همان هایی که روزهای مدرسه میبارید و از خوشی تمام مسیر را این پا و آن پا می دویدیم.ببارد و تعطیل کند تمام سختی ها را...برای چندثانیه هم که شده غصه ی چیزی را نخوریم و در سردر دنیا بنویسیم:" تا اطلاع ثانوی دیگر خبری از ناامیدی نیست"و صبح که بیدار میشویم خبر اعلام کند:" از دیشب موج سنگین غم از کشور خا...
نگاه ناگهانیتتیغ آفتاب بر خیال یخزده منست،اشارهای کافیست آبتنی میکنم دی ماه....
باغِ صبور و خسته از دیماه غمگینشبرفی بدونِوقفه میبارد به تسکینش...
کافه گردی با تو در دی ماه می چسبد عجیبگور بابای همه،استاد و درس و امتحان...
من که خود زاده ی سرمایِ شبِ دی ماهم !بی تو با سردیِ بی رحمِ زمستان چه کُنم؟!...
متولد دی ماه یعنی متولد گرم ترین قلبدر سرد ترین فصل سال......
بیا ماه من و یلدای من باش شب بارانی دی ماه من باش بیا زیباترین مجنون این شب یه عمری با من و لیلای من باش . شب یلدامبارک...
بیا ماه منو یلدای من باش / شب بارانیه دی ماه من باشبیا زیباترین مجنون این شب / یه عمری با منو لیلای من باش . . .یلداتون پیش پیش مبارک...
زمان گذشتزمان گذشت و ساعت چهار بار نواختچهار بار نواختامروز روز اول دی ماه استمن راز فصل ها را می دانمو حرف لحظه ها را می فهممنجات دهنده در گور خفته استو خاک، خاک پذیرندهاشارتی است به آرامشدستهایم را در باغچه می کارمسبز خواهد شد، می دانم، می دانم، می دانمو پرستوها در گودی انگشتان جوهری امتخم خواهند گذاشت....