پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هستی،به بودنت هست،گفته از برای مادربزرگ خوبم؛ یاد خوبان،دیدگان خوش رنگ و رخشان،چشم می شد محوشان،لحن گفتار گرم شان،نشان داشتن از نشان،می دیدی لحظه را در چشمشان،می شد گفت که دیدن،تنها نیستن یار دارن در نهان،با دلی پاک چشم پاک،بودن تسلیم خاک،در عبور دیدشان،نه سراغ مال بودن نه نشان،کلبه پر نورشان،نعمت افزون شان،هرکه نسلش جمع بود،خانواده۱۰نفرش کم بود،دور کرسی می نشستن،جای آنان گرم بود،از کتاب های آسمانی،معجزات راه یابی،چشمان در...
مدیریت نام نیکانسرشت با عزم راسخ آدمی را،به او یاد داد مسیر زندگی را،به هر وقتی حسابی را به او داد،سوال آمد جوابی را که او داد،که ای آدم خوش بوی عطرت،گذشت ات پود ات سرشت ات،چرا که، ما را دیدی به قاضی،اگر باخت هم که کردی،به پیش ما که می آیی نبازی،چو این خلقت بی آموزد،به پایان اش آن سر افروزد،سر افتاد را بر تن نمی ارزد،خوشا آنان که دریاب اند،نه دیروز است،نه امروز است،نه فردایش شمع افروز است،حساب پاک میدارن،نه حرص بیش...
ذهن زیبااصل برخورد،وصل دیدگاه،تا که بازخودبر دو دوش آدمی باری زپیش است یک از آنان هول محور از پریش استمی کشاند از جبر کبر ات می کاهد ز صبرتمی رساند کار به جانت،تا بگیرد از توان اتمی نماید توصیف به وهم ات،می کاهد ز فهم اتدر تکاپو و تلاش ات،فصل کاشت اتاز بهر عقده بکاری تا به زحمتفصل داشت ات،کارت می رساند استخوان اتدر زمان برداشت ات،میل دیگر نیست به جان ات دیگری بار نیست برای ات دیدگاهت می نمایددر زمانی...
ربود هوش مرا چشم او به سرمستی......
خنده را معنی به سرمستی مکن ، آنکه میخندد غمش بی انتهاست.....
هیچ و باد است جهانگفتی و باور کردی؟!کاش، یک روز، به اندازه ی هیچغم بیهوده نمیخوردی!کاش، یک لحظه، به سرمستی بادشاد و آزاد به سر می بردی...
هر قلبی دردی دارد...فقط نحوه ابراز آن متفاوت استبرخی آنرا در چشمانشان پنهان میکنندو برخی در لبخندشان.......خنده را معنای سرمستی مدانآنکه میخندد غمش بی انتهاست...