متن سعید فلاحی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سعید فلاحی
عصرها برایت چای دم می کنم،،،
تو اما ،،، نیستی!
هر بار چای ی از دهن می افتد؛
مانند دوستت دارم هایت!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
در ازدحامِ خیالاتِ شلوغم؛
--در این شهر،
تو،،،
شبیه هیچکس نیستی!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
من،
مُرده بودم !
مدفون در تنهایی،،،
عشق \تو\ رستاخیزی شد وُ
--زنده ام کرد!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
چشم هایم،،،
از این \روزنه\
به راه آمدنت دوخته ست...
♥
مگر خیاط ست پنجره!؟
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
مادرم یکریز دعا می کند،
پدرم دائم سکوت،،
و من خوب می دانم،
تنها
با تلاش
\آزادی\
پر می گیرد...
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
در ذهن
خیالت را می کارم وُ
در دل،
غمت را برداشت!
...
و هنوز دستانم از تو خالی ست...
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بدون چتر و باران هم؛
می شود عاشق شدوُ،
--عاشق ماند!
♡
کوهستان های کوردستان
شاهد من اند.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
دلتنگی هایم شعر می شود!
همه می خوانند اما،
آن که \نمی خواند\
--تویی!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
دالانی ست تاریک و،
سیاه!
شبیه مرگ!
♡
هولناک ست دوری ی تو!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
نبودنت،،،
مرگ است وُ
خانه بی تو، گوری تاریک...
وَ من،،،
لاشه ای کوکی!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
تک درختی متروکم،
مطرودِ بیابان حتا!
***
بودنم بی تو، پدر!
معنای پوچی نمی دهد؟
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
تقویم
ماه هاست
نیامدن ات را
به رخ ام می کشد.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
(زانا کوردستانی)
کورتاژ کرده ام رویایت را
و هر آنچه از آنِ توست؛
شاید،،،
نوشتنِ شعر،
از زهدانِ خیالم بیفتد.!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
من
همان شاخه ی خشک ام
شکسته ز تن درخت،،،
دِگرم نیست
در اندیشه
جوانه زدنی...
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
بی تو بودن!!!
...
ﻣﻦ
مردِ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ؛
ﺑﮕﺬﺍﺭ همه بدانند!.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
شعرهای \شیرکو\،،،
شبیه آیه های وحی ست.
***
--کوردی ی شیرین امّا،،،
پیروان اندکی دارد!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
اصالتم،
--کوه های زاگرس،
تن پوشم؛
--بلوط های کهن...
♡
--کوردم!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
جوانان کورد
یا در انفال مرده اند،
یا که در حلبچه مسموم!
آنها که جان به در برده اند
سرگردانند،،،
--پیِ کارگری...
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
اینجا،،،
لبریزِ شب ست!
خورشیدی بیاور...
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
نهنگم وُ،
فرو افتاده به گِل!
با تنگنای مشتی \خرافات\
در ازدحامِ متعصبان کور!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
شعرهایم،
همه بوی نان گرفته اند!
از بس
سر سفره ی خالی نشسته ایم...
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)