پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در غربت مرگ بیم تنهایی نیستیاران عزیز آنطرف بیشترند...
شده آیا به کلنجار نشینی که چه شدمن به این درد پر ابهام دچارم هر شب...
ابردود سیگار خداستو باراناشکاهایش!به تنهایی آدم بر زمین میبارد...
تو از فصل پاییززیباتری...من از فصل پاییز تنها ترم...
تراژدی این نیست که تنها باشی، بلکه این است که نتوانی تنها باشی ......
تنهایی/ نام دیگر پاییز است/هرچه عمیق تر/ برگریزان خاطره هایت بیشتر...
تنهایی ام تکثیر می شودبی توچون بوی خزاندر ذهن پاییز...
از کسی خاطره دارمکه دیگه بر نمیگرده......
مرا زیستن بی تو، نامی نداردمگر مرگ منزندگی نام گیرد...
آه...... که در فراق اوهر قدمی است آتشی ............
قبلا تنها بودم زندگی می کردمحالا تنهام و به تو فکر می کنم!...
از حال من نپرس که دیوانه تر شدماز حال و روز تو چه خبر؟ عاقلی هنوز؟...
هواهای دو نفره را تنهایی قدم زدیمبا یاد کسانی که هوای مارا نداشتن...
چنان تنهای تنهایمکه حتی نیستم با خود...
انتقام...؟ نه عزیزموعده ی ما باشه روزی که دلتنگم شدی...
نیستی و ببینی جای خالیت چگونه به من دهن کجی می کند......
گاهی نمی دانی از دست داده ای یا از دست رفته ای......
چه درونم تنهاست...
بی وفا تر از روزگار ندیدمبی *تو* دارد می گذرد!...
کاش به جای دلم گلویم تنگ می شد/ هوا نمی رسیدو خلاص......
تنهایی ات گریه ات ...دیگر چه چیزی لازم است تا دل خدا بلرزد ؟...
*عشق* یعنی وقتی نباشه با همه ی آدمای دنیا هم احساس تنهایی می کنی...
بی تو هر شب منم و گوشه ی تنهایی خویش...
تنهایی چیزهای زیادی به انسان می آموزد اما تو نروبگذار من نادان بمانم...
بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت...........
کدام خانه ؟کدام آشیانه ؟صد افسوسبی تو شهر پر از آیه های تنهاییست...
تو را نشد ،می روم که خود را فراموش کنم...
تو تنهایی هاتُ بزار رو دوش منصدای تو لالایی میشه تو گوش من...
بغض یعنی:دردی هایی که رسیدن..به گلوت......
طرفِ دلتنگ همیشه ما بودیم...
تو دنیای واقعی هم نمیشه رو آدما حساب کرد اینجا که دیگه مجازیه....
بعد از طلب تو در سرم نیستغیر از تو به خاطر اندرم نیست...
همیشه آخر شدنم بد نیست ..اینکه مثلا عشق اخر کسی باشی که دوسش داری .....
دوای بعضی از دردا مبتلا شدن به یه درده دیگست !!!...
سردش بود!دلم رابرایش سوزاندم!گرمش که شد باخاکسترش نوشت خداحافظ ......
اکنون که بدون تو نشستیمبا خاطره هایت همه جا دست به دست ایم...
میروی یک روز و با خود میبری روح مرا...
اگه نبودم بهم قول بده واسه هیچکس اونجور که با من مهربون بودی،مهربون نباشی...
دوسِت دارم به اندازهیِ تمومه آدمایِ دوست نداشتنیه زندگیم..!...
فقط ویترین خوبی باش ،این روزا دیگه کسی به ذاتت و ته دلت کاری نداره...
زیر خودم را خط کشیدم که مهم باشم.اما دیگران فکر کردند غلط املایی ام پاکم کردند....
دوش در خوابم در آغوش آمدیوین نپندارم که بینم جز به خواب...
غالبا در هر تصادف می رود چیزی ز دست لحظه ی برخورد چشمت با نگاهم دل برفت...
اسراف کرده ایم خودمان را به پای عشقچون کودکی که در پی یک توپ پاره بود...
سر پیری اگر معرکه ای هم باشدمن تو را باز تو را باز تو را میخواهم...
شدهای قاتل دلحیف ندانی که ندانی...
بغض پنهان گلویم شده ایهرشب از دوری تو می میرم...
هر چند بشکستی دلم از حسرت پیمانه ایاما دل بشکسته ام ، نشکست پیمان تو را...
رفتی ای آرام جان آتش بجانم کرده اینشتر غم را فرو در استخوانم کرده ای...
بی تو تاریک نشستمتو چراغ که شدی ؟!...