متن لالایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات لالایی
شب است
چشمانم بیتاب خواب
پلک هایم سنگین
ودر عین حال پراز بد خوابی
اما
صدایت به دکتری میماند
که با مورفین لالایی اش
من را در اوج تابستان
به خواب زمستانی
عمیقی فرو میبرد.
خواب یا بیدار ؟
نمیدانم
احساسم ، فکرم ، خیالم
مانند گمشده ای است
در جنگل مه آلود
که دنبال گمشده اش میگردد
جانم به لب رسیده
از این هیاهو
از این سَردرد
آخر معشوقه ی رفته بَرباد
بعد از تو قرص های لعنتی
لالایی چشمانم را می خوانند.
در امتداد خیابانی
که نامش را از دست داده
چکمهها ، ردپای دیروز را
بیصدا میبلعند
پنجرهها
خواب کودکی را قاب میگیرند
که در دل آوار
بهسوی چراغی خاموش میدود
دیوارها
هنوز بوی مادری را دارند
که آخرین لالاییاش
در گوش باد میپیچد
و آنسو
در انتهای کوچهای سوخته
پرستویی...
هم قصه و هم فَسانه مادر میگفت
هم از غمِ این زمانه مادر میگفت
در کودکی ام برای خوابی شیرین
لالا ئیِ عاشقانه مادر میگفت
واسم لالایی عشقه،
تو که باشی کنار من
سرم رو شونه هات باشه،
نشی باز بی خیال من
چه حسی مثل آغوشی،
منو هر روز میپوشی
هوام بوی تو رو داره،
نمیخوام لحظه ی دور شی
چه با تو حال من خوبه،
نفس هام کوک و میزونه
یه دیوونه شدم...
«دوستت دارم!»
شیرین ترین لالایی ست
برای ادامه دادن
من هنوز
عاشقانه
بیدار هستم
در خوابِ زندگی،
کنار تو!
▫️سیامک عشقعلی
𖣘💔❦︎ رباب نخون...
توروخدا دیگه لالایی بسه!
یه جایی توی صحرا عباس
بیشتر خجالت میکشه :)
نویسنده: ریحانه غلامی (banafffsh)