تورا آرام.. اما بی قرار دوست دارمت...
برانکارد آرام آراممیرفت خش خشِ برگها
* دوستت دارم* مثل اولین حس گرم لمس دستانت همانقدر آرام... همانقدر شرمگین... و همانقدر پر شور... من تو را تا به ابد همانقدر بی نظیر دوست خواهم داشت...
دنیای آرام مرا طوفان از هم نخواهد پاشید، کافیست ، توجه ات را از من دریغ کنی، ویران خواهم شد...
تو من را بهتر می شناسی وقتی لبخند می زنم یعنی دریاچه ای آرام در صبح ام یعنی آنقدر دوستت دارم که هیچ سنگریزه ای خوشبختی ام را به هم نمی زند
بگذار در آغوش تو، آرام بگیرم... دلچسب ترین، شیوه جان باختن است این...!
ریتم آهنگ دستان تو، آرام آرام ... هم قدم با من، چشم های تو! دستت را آرام بگذار روی سر شانه! حرکت بعدی باید، در آغوش تو باشم! مرا روی دستانت نگه دار! این رقص، پایان نمی پذیرد! هر بار که با تو، باله می رقصم ...
فقط به آسمان تجلی قلب تو خیره می شوم و آرام میگیرم
سوگند به نامت که تو آرام منی
زندگی باید کرد گاه با سایه ابری سرگردان گاه با هاله ای از سوز پنهان گاه باید رویید از پس آن باران گاه باید خندید بر غمی بی پایان لحظه هایت بی غم روزگارت آرام
کیستی ای مهربان ترین؟ که من این گونه به جد، در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم ؟ کیستی که من جز او نمی بینم و نمی یابم ؟ تو کیستی که در خیالم من اینگونه به اعتماد نام خود را با تو می گویم به کنارت می...