متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
عصر جمعه دختری ست که:
دلتنگ می شود، غروب می گیرد
بغض می کند، شفق می شود
می گرید و گیسو می افشاند
باران بهاری نازل می شود
شب با بستن چشم هایش
خورشید را خاموش
و برای دیدن (صبح وصال) به رویا می رود...
ارس آرامی
یک نکته ای گویم تو را، درگوشی و پنهانی ،،
ای زلیخا، اینجا تمام یوسفان شهر زشتند
ارس آرامی
تو را چون خورشید
که هر صبح از گریبان شب برون آید
و باز عاشق صبح میشود دوست دارم
ارس آرامی
من شب ها کمبود خواب نه ،
کمبود آغوش تو را دارم!!
ارس آرامی
من غم انگیزترین حالت این بارانم...،،
ارس آرامی
امشب ، تن پوش تنهایی ام باش تا در خاموشی انگشتانم
نقش زلال تو روشن کند چراغ شب شعرم را...
ارس آرامی
چقدر وابسته شدم
به این رویایی بجا مانده از تو...
ارس آرامی
مزرعه خشکی شدم که مسلخ پروانه هاست \\
و یاد تو مترسکی مصلوب شده، بر سینه آن
ارس آرامی
حال من این روزها همان برزخ است ولی روی تکرار !!
ارس آرامی