من همه هیچ و تو همه جانی
جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا
وز پیِ دیدن او دادنِ جان کارِ من است ️️️
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمیدانم
عشق تو امید بخش جان من است
شده جان بدهی جان ندهد؟ دل بدهی،دل بکند؟
آرام نمیخواهم،در جان تو آرامم...
تو جان جان جهانی و نام تو عشق است..
بوسههارابهجانمنانداز مرداینجنگتنبهتنهستم!
بابا برای نان جان داد حالا فرزند برای نان جان داد
جان چه کار آید اگر پیش تو قربان نشود..
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
جان و جهانِ ما شده کیست به او خبر دهد .
غرق آغوش کسی باش که او جان تو باشد..!! ️️️
جان در قدمش کنم که آرام دل است...
جان را ارزانی دارمت عمر شدن را بلدی
ما برایش جان فدا کردیم و او با طعنه گفت: چیز دندان گیرِ مرغوبی نداری بیشتر؟
به تو بدهکارم... دست کم یک جان برای هر لبخندت ️️️
دَر مَن بِدَمی مَن زِنده شَوَم یِک جان چه بُوَد صَد جانِ مَنی...
بخند جان و جهان، چون مقام خنده تو راست..!
گر جان طلبی فدای جانت...
به هوایی که دهد مژده تو جان بدهم