خوشبختی یعنی... بودن تو به توان ابدیت...
تو جات تو فلب منه
آرامش جانی
عشق یعنی تو و تو کل دنیای منی
در نگاهم تو فقط منظره ی دلخواهی
چشمات دلیل اصلی ضعف کردن دل من برای تو بود
در گیر یک نگاه تو شد روزگار من...
همین که تو باشی بسه
هم ماه منی هم جان منی
آن دم که با *تو* باشم محنت و غم سر آید...!
دوری آزمون دل هاست یا دلتنگ می شوی یا فراموش...
قلبی با سر بر قفس سینه کوفت! باز صدای پای تو می آید
برای رسیدن به *تو* راه نمی روم پرواز می کنم...
به تو افتاد محبت تو شدی جان و روانم
من و تو هر دو تمامیم به هم
آه که چقدر دوستت دارم و باز هم کم است...
و آن دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
تو احساس خوش یمن آرامشی
مرا از من گرفته است خیال خنده های تو
مرا ببخش که این قدر دوستت دارم مرا ببخش که رفتی و زنده ام بی تو ...
خنده هات مستم میکنه
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
همه از کنارم گذشتند به جز *تو* که از درونم گذشتی...
هیچ کس برام *تو* نمیشه...