متن دلنوشته خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته خاص
شاید دیوانگی باشد باتو حرف زدن درخیال عشق من
اما من عاشق این دیوانگی نه عاشق توام عشق بی خیال من
imkansiz ask
\من از قضاوت شدن نمیترسم\
شاید هرگز نگران این نبودم که دیگران مرا چگونه میبینند و پیش بینی میکنند.
این مردم توانایی حل چیستی زندگی خود راهم ندارند
اگر بخواهیم سرنوشت زندگیمان را به دست این مردم بدهیم
هرلحظه هرکدامشان حکمی صادر میکند و هرروز یک نفر را بالای دار...
گاهی از چشم هم میافتیم
بی آنکه ایستاده باشیم روی لبه ها یا کسی هولمان داده باشد
از چشم هم میافتیم و نه چتر همراهمان هست،نه آن پایین کسی آغوش باز کرده که مارا بگیرد.
از چشم هم میافتیم و هرچه فکر میکنیم یادمان نمی آید قصد خودکشی داشته ایم...
دراین روزگار پرهیاهو سرزمین و ملت ایران را از بلا های طبیعی زلزله و سیل حفظ کن
پناه ایران مان باش ........
زندگی کردن نایاب ترین چیز در این دنیاست !
لذت ببر، نفس بکش، عاشق شو، شکست بخور، پیروز شو، کارهای خارق العاده انجام بده ؛ وگرنه زنده بودن را که همه بلدند، زندگی کن ...
:)
کرونا که تمام شد، تا چند هفته و چند ماه، بیشتر از همیشه قدر زندگی را خواهیم دانست، کمتر بهانه خواهیم آورد و بیشتر لبخندخواهیم زد.
کرونا که تمام شد، کافه ها و پیاده روها مملو از آدم های شادی خواهد شد که به جای ماسک، لبخند به لب دارند...
اومدم یه یادآوری کنم برات..
اگه الان توی سخت ترین روزات هستی و کسی نمیدونه
بدون که وقتی سختی پشتِ سختی میاد قطعا وقتشه که
زندگیت از این رو به اون رو بشه..
منتظرش باش..
روزایِ خوبت تو راهه😌🙋🏻
رعناعرب
پیج اینستاگرام: @raana arb
دوستت دارم ولی این دلیل نمی شود بعد دیدن کارهایت از تو متنفر نشوم،دوست داشتن در ذات من است و ایجاد تنفر در ذات تو،پس اگر میخواهی همیشه دیگران
دوستت داشته باشن دوستی را در وجود آنها خاموش نکن...
داخل نوشته های بنده هیچ مخاطبی وجود نداره،
فقط قلمم زندس وحرکت میکنه
دوس داره بنویسه همین
***نه برای کسی
نه به انتظار کسی ***
دلگیرم از دنیا و وروزگارش
از بی کسی ها و سکوت ها!
این منم که اینگونه خسته ام
منی که همیشه خوب بودم وخندآن
منی که خنده هایم مثالی بود به مثال ضرب المثل !نمی توانی بفهمی و البته عجیب هم نیست برایم!
چون *تو* ،*من* نیستی !
پس لطفا...
*•وقت ندارندعلیه کسی، کاری انجام دهند
•وقت ندارندپشت سر دیگران صحبت کنند
•وقت ندارنددروقایع گذشته، متوقف شوند
این افراد حالشون خوبهಠ ಠ
[•|☕|
عشق را پنج معناست
س بز ماندن در همه فصل...
ع ید بودن در همه سال...
ی کبار برای همیشه...
دنیا را برای دنیا گذاشتن...
ه رگز به یاد کسی با کسی زندگی نکردن...
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
سندرمِ زبونِ بی قرار
من یه رفیق ِ نویسنده دارم که عاشقانه های خیلی قشنگی مینویسه
دیروز که پست گذاشته بود زیرِ پستش نوشته بود
بخدا به پیر به پیغمبر این نوشته ها بی مخاطبه و من عاشق نشدم😐
خب عزیز من چرا باید بیای اصلا برای هر کسی توضیح...
محسن جانم؛
من آن قدر تو عزیز مهر ماهی را دوست دارم
که یادم نمی آید ازکجا شروع شد…
داستان ما نه شروع دارد و نه پایان…
تو یکدفعه پایت را همان جایی گذاشتی که باید میگذاشتی…
دیگر هم از من نپرس چرا دوستت دارم عشق مهر ماهی ام ؟؟؟...
سرنوشتم،قسمتم،زندگیمو،همشو بی محل کردم انگاری اینا هم مث آدما بی محلشون کنید خودشون میان سراغت
و ازت معذرت خواهی میکنن از امروز همه چیو بی محل کردم حتی خودم!!
انگار الان بدنیا آومدم
هیچ چیزی از گذشته خودم
نه دیگران برام مهم نیست...
پاییز و زمستان همیشه هم دلگیر نیستند، مانند حاجی ها که برای احرام عریان شده و غسل میکنند و با جامه ی سپید به مهمانیه معبود با چه شوق و ذوقی میشتابند...
چشمهامو می بندم و کلماتی رو توی ذهنم مرور می کنم و اجازه می دم دروازه زمان با این اوراد جادویی باز بشه:
پنجشنبه...
ظهر پاییز...
صدای اذان...
شیفت عصر...
مشق های نوشته شده و نشده...
ناهار هول هولکی...
صدای مامان، «همه چیو برداشتی؟ چیزی جا نذاری»
صدای خواهر؛ «مامان...
پاییز عزیزم سلام!
اینک که تو دوباره لنگان لنگان به استقبالمان می آیی،
دلم میخواهد تورا در آغوشم محکم له کنم...
اکنون به دیدار فرزند ارشدت، مهرِ جان آمده ام!
او در مهربانی هیچ چیزی کم ندارد.
تبریک میگویم بابت این تربیت!:)
پاییز عزیزم، اینبار تو عشق را به من...
دیروز برگ خشکی دیدم که نمی دانست از کدام شاخه جدا شده!
و مادر جان امروز فهمیدم که چرا تولد مهر پاییزم را مرداد ثبت کرده ایی!...