متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
یه روزی یه جایی میفهمی به جای تلاش کردن برای رسیدی به «خوشبختی»...
فقط دوییدی فقط جنگیدی فقط به روح و جسمت آسیب زدی...
امیدوارم اون روز خیلی دیر نباشه...💔
✍️آسمان صالحی
می زند چنگ بر دلم
این هوای لاکردار
گاه ابر می شود
نمی بارد
گاه ستاره باران است
ولی
ستاره پنهان است
پروانه فرهی(پرر)
گاهی برای رسیدن به خود
از خود باید گریخت
وگاه باید فنا شد تا به خود رسید
پروانه فرهی(پرر)
نفس های آخر را می کشم
میان این شهر که هر لحظه اش برایم پاییز بود
بی حضور تو...
شیوا شیرمحمدی
پاییز را دوست دارم…🧡
ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ!🌱
ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ! ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛
ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ !🌧
ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ!
ﭘﺎﯾﯿﺰ ، ﻋﺮﻭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ🍁
بعضی از آدما هستن که هرچقدر تاریخ بودنشون کهنه و قدیمی بشه حسمون بهشون تر و تازه تر میشه ...!!
اون آدمایی که وصل میشن دقیقا به
رگ سوم قلبمون و قسمت آرامش
روح خسته امون:)
و خب اون آدما زیادی قشنگن:)
امشب حواسم پرت شد...
سمت همون خونه جفتیمون که بارها
آرزو کردم صاحب نفس های همسایه
دیوار به دیوارمون تو باشی:))🤍
میگفت چرا وقتی میدونی رابطه ات
بی سر انجام و منتهی میشه به پایان،باهاش ادامه میدی؟
گفتم چون حالم پیشش خیلی خوبه:)
گفت ولی این حال خوب آخرش
به گریه جدایی ختم میشه بازم باهاش میمونی؟
گفتم چون آرامش دارم پیشش میمونم:))
برگشت گفت واقعا نمیدونم چه حسی داری
و...
بعضی آدما میتونن به بزرگترین دارایی
تشبیه بشن...!!!
من، معتقدم برای یک انسان قلبش میتونه بزرگترین دارایی باشه ولی گاهی تو قلب ادما هم پاییز میشه و ادمای توی اون رنگ میبازن، میرن ،میان،میفتن و از سر گرفته میشن...!!!
ولی تو همون قلب،اگه بعضیا رو جزو ریشه بدونی دیگه چیزیشون...
وإذا سألوک من أنا ، قل نفس
الشخص الذی رأى الله فی عینی و اسلم
«و اگر از تو بپرسند من کیستم؟
بگو همان شخصی که خدا را در
چشم من دید و مسلمان شد»..♥️
احمقانه س اگر فکر کنید
همه چیو راجع به یه آدم می دونید
و ما رو بهتر از خودمون می شناسید.
در بهترین شرایط شما چیزایی رو می دونید
که ما خودمون بهتون اجازه ی دونستنشون رو دادیم.
فائزه حیدری
یجا خوندم که موقعی که برف می باره همه جا ساکت میشه چون دونه های برف امواج صوتی رو جذب میکنن .
میدونی من فکر میکنم
آدمی هم که دوسش داری مثل برف میمونه وقتی میاد
دیگه هیچ صدایی نمی شنوی و
چشمت دیگه هیچ جا رو نمی بینه
فقط...
با شنیدن ی جمله هایی دلت بد میشکنه..
نمیپرسی چرا؟
حتی دیگ نمیگی چطور می تونی اینو بگی؟
چشاتو از زور اشک به هم فشار میدی و دلت برای تصویر آدم قبل از این حرف ها تنگ میشه...
فائزه حیدری
تو ھم مثل عیدی۔۔۔۔
خیلی زمان میخواد تابیایی،اما زودی می روی۔۔
بعضی وقت ھا محبت را گرسنہ می گذاری،وبعضی موقع ھا ھم محبت را قربانی می کنی۔۔۔۔
بهترین نویسنده ها کسانی هستند که توانستند نا گفته ترین حرف ها را به
تحریر در آورند .
شروع یک رفاقت باعث شد تا ساکت تر شوم و بیشتر دست به قلم ببرم و
عاشق این راه شوم .
هنوز راه زیادی پیش رو هست ،اما در طول همین مسیر...
با من از آینده روشن،
حرفی نزن!
از اکنون بگو.
از اکنونی که جز ظلمت،
چیزی در آن نمی بینم...
غزاله غفارزاده
مزرعه مرده است
صدای نفس های باد را میشنوی؟
مترسک آن طرف جالیز منتظر های و هوی
کلاغ های سیاه مانده است...
مزرعه مرده است
کسی انگار از آنطرف گندم زار مرا صدا میزند
منی که یک عمر است زمستانم ...
کمی طاقت بیاور. ما دوباره دست هایمان را به طلوع آغشته خواهیم کرد. ما دوباره در خانه ی بهار نفس خواهیم کشید، ما دوباره در کوچه ی یاس، جانی تازه خواهیم یافت...🕊️
فائزه حیدری