سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
پرسیدی چرا دوستم داری خوب من؟روزی که دیدمتزیبا میخندیدیزیبا حرف میزدیو زیبا راه میرفتی...و من دلم میخواست از آن لحظه تا ابد دوستت داشته باشم همین...
میچسبد در این بهارکنارِ این شکوفه هاکنارِ باران های بی قرار و ناگهانی اشیک فنجان چای "بهار نارنج"که کنارش آدمی از جنس عطرِ اردیبهشت نشسته باشد......
دختردار که شدید روزی هزار بار در گوشش آهنگِ "یه دختر دارم شاه نداره" را بخوانید؛اتاقش را پر کنید از خرس و قلب هایِ شکلاتی ..هرروز ببوسیدش و هر از گاهی حرفِ اولِ اسمش را با گلِ رزِ قرمز در جعبه ای بچینید...آنقدر مهم بودنش را تاکید کنید که خودش هم به این باور برسد ،که فقط زمانی جنسِ مخالف را واردِ زندگی اش کند که آن بخش از نیازِ محبت هایِ دخترانه اش را فقط او بتواند تامین کند..متوجهید چه میگویم؟!حیف است احساس دختری را که با ج...
خبر خوب این است که کسی می آیددر میان روزهای زندگی تاندست هایتان را خواهد گرفتگرمترصمیمی ترو هزار بار عاشقانه ترکسی که شبیه به آفتابِ بعد از یک روز برفی،به تنِ روزهای سردتان می چسبد..کسی میاید از جنسِ محبت که مرهم تمامِ زخم هایتان می شودو تمام ترس و کابوس هایتان را در آغوشِ آرامش حل خواهد کرد..کسی خواهد آمد برای ساختنِ شما که من آن شخص رامعجزه ای از طرفِ خدا می نامم.....
آرزو میکنم که اگر بناست گره ای در زندگی تان باشد؛گره خوردنِ دست های یار در دستانتان باشد و بس...و اتفاقا هرچه "کورتر" بهتر......
جایی برای من کنار بگذاردر یلدای امسالت؛در فالِ حافظت؛پاییز که گذشت...جایی برای من کنار بگذاردر تقویم "زمستانت".......
همه ی ما یک آدم هایی را داریمکه نمیترسیماز اینکه پیششان گریه کنیمیا قهقهه بزنیمکسی که هرموقع از نقش های اجتماعی مان و "بله چشم" گفتن ها خسته شدیمکنارش خوده خودمانیم ، حتی با موهای ژولیده ، بدون آرایش... کسی که وقتی از همه چیزهایی که دور و بَرت میبینی خسته شدی،بگوید بی خیال به جای ِ غصه بیا برویم بستنیمان را بخوریم،قدرِ این آدم ها را بدانید...
همه یِ ما باید کسی را داشته باشیمکه وقتی یک روز ،روزِ ما نبودبنشینیم رو به رویش و غرغر کنان از سیر تا پیازِ تمامِ بد بیاری هایمان را برایش تعریف کنیمو او هم لبخند به لب گوش کند و پایانِ هر جمله مان بگوید"حق داشتی پس اینقد عصبی بشی،حالا ولش کن مهم نیست،فدایِ سرت" .میدانید آدم هرچقدر هم قوی باشدباید کسی را داشته باشدکه حالِ بدش را بفهمدکه نگذاردبه حالِ خودش بماندکسی که حالمان را به حالش گره زده باشد......
در آغوشم که میگیریمعاهده هایِ صلحِ تاریخ را به چالش میکشی،عطرِ پیراهنت بهترین سفیرِ صلحِ جهان است......
صبح یعنی منِ دیوانه در آغوش تو بیدار شوم...
مهم نیست که کجاى این خانه خوابم ببرد !وقتى ...اتاق خوابِ کوچکِ من،آغوش ِوسیعِ مردانه ى توستیعنى ...همه چیز سرِ جایش است ️️️...
من نگرانم،دلم میسوزداز اینکه چند سال بعد عکسِ دو نفره ام را برایت ایمیل کنم و تو با روشنفکریِ مسخره ای از صمیم قلب برایم آرزوی خوشبختی کنی،من میترسم از اینکه دلم بخواهدسر به تنِ آن شخصِ کناری ات نباشدو مجبور باشملبخندِ احمقانه ای بزنم وبگویم به هم میایید .آن موقع حتما هم من خوشبختم هم تو، و یکی را هم داریمکه کاملا با هم تفاهم داریم و دیگر حتی بحث هایِ نصفِ و نیمه نداریم،اما همیشه یک جایِ کارمان میلنگدکه پنجشنبه ها به ب...
صبح یعنی منِ دیوانه در آغوش تو بیدار شومتو بخندی به منو میخِ همین خنده کِشدار شوم......