گذشته ای که در گناه سپری شده باشد بار سنگینی است!
اینجا فقط تو را از نوشته هایت ” می بینند “… درست دیده ای ، فقط “خوانده” میشوی بی آنکه بشناسند تو را …
گاهی لحظه های سکوت / پر هیاهو ترین دقایق زندگی هستند /مملو از آنچه می خواهیم بگوییم ولی نمی توانیم.
گاهی باید رها کرد /باید نداشت/ باید نخواست / باید گریخت از انتظاراتی که آدم را پیر میکند و دردهایی که آدم را شکسته می کند...
روزی می رسد که می آیی که من نیستم / هستم اما لبریز انتظار نیستم و هوای تو را ندارم و ندارم و ندارم
تو آن عهدی که با من بسته بودی مگر بهر شکستن بسته بودی تو سنگین دل چرا از روز اول نگفتی دل به رفتن بسته بودی