گذشت از من ، ولی آخر نگفتی که بعد از من به امید که ماندی...
پیمان زندگی مرد: به نام نامی یزدان تو را من برگزیدم از میان این همه خوبان میان این گواهان بر لب آرم این سخن با تو برای زیستن با تو وفادار تو خواهم بود در هر لحظه در هر جا پذیرا می شوی آیا؟ تو با من این چنین هستی...
من به تنگ آمده ام از همه چیز! بگذارید هَواری بزنم...
"دوستت دارم" را من دلاویز ترین شعر جهان یافته ام...
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی درد مند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیده ی سر در کمند را بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست بگذار تا بگویمت این...
تو با روح من از روز ازل یارترینی...
دست مرا بگیر که باغ نگاه تو چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود من جاودانیم که پرستوی بوسه ات بر روی من دردی ز بهشت خدا گشود اما چه میکنی دل را که در بهشت خدا هم غریب بود
رفیقان دوستان ده ها گروهند که هر یک در مسیر امتحانند گروهی صورتک بر چهره دارند به ظاهر دوست اما دشمنانند گروهی وقت حاجت خاکبوسند ولی هنگام خدمت ها نهانند گروهی خیر و شر در فعلشان نیست نه زحمت بخش و نه راحت رسانند گروهی دیده ناپاکند هشدار نگاه خود...
آنچه در یادش نمانده یاد ماست
چون بوم بر خرابه دنیا نشسته ایم اهل زمانه را به تماشا نشسته ایم بر این سرای ماتم و در این دیار رنج بیخود امید بسته و بیجا نشسته ایم ما را غم خزان و نشاط بهار نیست آسوده همچو خار به صحرا نشسته ایم
دریایی و من ... تشنۀ مهر تو چو ماهی!
بخوان از چشم من امشب چه حسی با تو من دارم بمان امشب کنار من که امشب شام مهتاب است... ️️️
بر آسمان بپاش شراب نگاه را بگذار از دریچه چشم تو بنگرم لبخند ماه را ...️ ️️️
چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم چه خوش لحظه هایی که می خواهمت را به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم...
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب بیمار خنده های تواَم، بیشتر بخند خورشید آرزوی منی، گرم تر بتاب ️️️
آه، وقتی که تو، لبخند نگاهت را می تابانی؛ موج موسیقیِ عشق از دلم می گذرد...
همسر مهربانم... کنار تو هر لحظه گَویم به خویش؛ که خوشبختی بی کران با من است تولدت مبارک عزیزترینم
وز شوقِ این محال که دستم به دست توست من جای راه رفتن پرواز می کنم ️️️
کنار تو هر لحظه گویم به خویش که خوشبختی بی کران با من است
من آنچه را باید احساس کرد یا از نگاه دوست باید خواند هرگز نمی پرسم هرگز نمی پرسم، که آیا دوستم داری؟ قلب من و چشم تو میگوید به من ، آری ️️️
به آسمان بپاش شراب نگاه را بگذار از دریچه چشم تو بنگرم لبخند ماه را ..️ ️️️
به سینه تا نفسی هست بی قرار توام ️️️
. تبسم های شیرین تو را با بوسه خواهم چید...
در زیر سایه ی مژه ات خوابم آرزوست