تو فقط آمده بودی که دل از من ببری ؟
باید از سمت خدا معجزه نازل بشودتا دلم باز دلم باز دلم دل بشود
مات شدم از رفتنت .هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود. این وسط یک دل بود که دیگر نیست
دل من از تو چه پنهان که تو بسیار خری
زخمی که بر دل آید مرهم نباشد او را
دل را قرار نیست مگر در کنار تو...
عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند عاشق آن است که دل را حرم یار کند
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم…!
بیایید بیایید که جان دل ما رفت بگریید بگریید که آن خنده گشا رفت
کاری که نگاه تو شبی با دل ما کرد با خلق نکرده است نه چنگیز نه تاتار
تا دل به هوای وصل جانان دادم لب بر لب او نهادم و جان دادم
تسلا میدهد دل را غم عشقت
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
واسه هر چی که از جون و دل مایه میزاری راحتتر از دستش میدی :)