تنها تو را دوست دارم... شاید تنها کسی نیستم که دوستت دارم اما.... کسی هستم که تنها تو را دوست دارم...
عشق چیست؟ جز آنکه زن همدمی باشد برای مرد، و مرد تکیه گاهی برای زن؟ یعنی فهم و اجرای این نیم خط آنقدر سخت است که همه تنهایند؟
کیم من؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز...
گاهی تنها که باشی... دلت حتی از دیدن یک جفت کفش هم می لرزد!
چنان تنهای تنهایم که حتی نیستم با خود نمیدانم که عمری را چگونه زیستم با خود
آه ... ای ماه ماهی تنها را تو به دریا برسان
مگر میشود مرد باشی زنی در کنارت افسرده شود...؟ مگر میشود مرد باشی و زنی در کنار تو تنها باشد...؟ ته ریش نمی خواهد...! مردانگی ...انصاف میخواهد!
همیشه یک نفر جای تمام شهر غمگین است زنی تنها که دیگر در سرش شوری نمی افتد
زودتر از من بمیر تنها کمی زودتر تا تو آنی نباشی که مجبور است راه خانه را تنها برگردد
صلح مثل یک دسته گل روی مزار تنهاست