متن آرزوی بربادرفته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرزوی بربادرفته
و آرزوهایی که به جای برآورده شدن،
حسرت شدن
پروانهی پیلهپوشِ بالاجبارم
امروز به جرمِ زندگی بر دارم
تبریک برای آرزوی دیروز!
سی فوت برای شعلهی دشوارم...
در تقویمِ کهنهٔ رویاها
برگهایی هست
که هرگز ورق نخوردند—
شاید از ترسِ حقیقت،
یا زخمِ تکرار...
باد،
با انگشتان نامرئیاش
بذر آرزوها را
در بیابانِ فراموشی کاشت،
جایی که حتی سایهها
ردی نمیگذارند.
چشمانم،
دو فانوس خاموش
در طوفانِ بیپایانِ انتظار
هنوز...
نوری از فردا را جستوجو میکنند،
بیآنکه...
در انتظارت چشم هایم خیس و بارانی ست
آنقدر بارانی که ترس سیل و ویرانی ست
سقف امید و آرزوهامان ترک خورده
آری ببین بی تو چقدر اوضاع بحرانی ست
داستانک «صاحبخانه»
همه آنها را دعوت کرد آن هم با هزار ترفند و چرب زبانی تا قدم رنجه بفرمایند و این دعوت را به فال نیک بگیرند که برای آنها هدیههای بسیار زیادی در نظر گرفته و آنها هم که گویی غافلگیر شده باشند به سرعت سوار مرکبهای خود شدند...