پنجشنبه , ۹ فروردین ۱۴۰۳
همه چیز این زندگی دروغه...حتی تاریخ وفات که روی سنگ قبر می نویسن...کی میدونه هر آدمی دقیقا و واقعا کِی مُرده؟!فاطیماه نویسنده وشاعر...
حال خرابم تنهاتومیتونی عوض کنی آخه چه شده که انقدعزیزدل عوض شدی...
حالم شبیه ماهی گیری که تک قایق چوبیشو دزدیدن دیگه نمیشه دل به دریا زد واسم تو ساحل نسخه پیچیدن...
دیگرنه مجال مانده دل رانه شادی حال، مانده دل را گویا که خزان رسیده ازراهدوران ملال ، مانده دل را اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
درد بی درمان شنیدی حال من یعنی همینعاشقم. دیوانه ام باز آی و حالم را ببین کلیابی کاشانی...
من ... یک ... انسان هستمباور کن گاهی حالش نیست ، ابروهایم را مرتب کنم ، اما .... حال دلم خوب است مثل این عکس!.این عکس را وقتی کنار رودخانه بودم گرفتم، قبل از آنکه به همان سنگ لم داده، خوابم ببردمی دانی چرا عکس نزدیک ترش را پست کردم ؟ چون نزدیک بین دوربین فعال بود و چشم هایم را گرفت ... دیدم چشم هایم پر از نور است ، با تمام آنچه دارم... زیبا شدمراستش یک حالی کردم وقتی نور را در چهره ام دیدم، گفتم پستش کنم تا روزها بعد یادم بیاف...
+ در چه حالی؟- حال گرفته ی استمراری...
حال من حال خاکی ست که افتاده به پای ماهی...
تو رفتی و بی تو زندگی برام عذاب شدتو رفتی و زینب بی تو ذره ذره آب شدمیای دنبالمتو رفتی و دنیا رو ی سر من خراب شدوای بد حالم وای بد حالم شکسته بالم وای بد حالم شکسته بالم میدونم امشب میای دنبالم میای دنبالم...