پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ای گمشده در رویا جادو کن و پیدا شومن تشنه ی دیدارم آغوش مهیا شو...
یا چشم بپوش از من و از خویش برانمیا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم...
چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شدماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد...
دلم گرفته، به من فرصت دوباره ببخشکه تا نفس بکشم بیهوا در آغوشت......
به زن سخت نگیریدمگر در هنگام به آغوش کشیدنش...
خاطرش نیست ولی خوب به خاطر دارمکه در آغوش خودم قول نرفتن میداد...
بیخیال زمستان آغوشت که باشدهمیشه بهار است......
مسکنِ مهر همین آغوش تو ست...
گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول لحظهای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی...
روزگاری یک تبسم یک نگاهخوشتر از گرمای صد آغوش بود...
جمعه یعنی:چند ساعت بیشتر تو آغوشت باشم ️️️...
در حسرت آغوش تو پاییز ترینم...
تو قدر مطلق منی ،در آغوش تو احوالم همیشه مثبت است ....️️️️...
نوازش کن مراو ببین چگونه تا ابد فدای آغوشت می شوم!️️️...
به گلو بغض و به لب اشک و به آغوشم دردشانهای نیست ولی شکر که دیواری هست!...
زمستان سرد نیستدرد است وقتی دست هایم تنها خودم را به آغوش می کشند !...
دنیا برای دیگرانمن به اندازه ی آغوشت زندگی میکنم...
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اندمن کافر همه شب با تو به آغوش کشم...!...
جای جای این زمین هوآیش به هوآیِ آغوش تُ نمے رسد...
گاهی هم دروغ خوبهمثلاً میگم سردمهتا به این بهونه درآغوشم بگیری...
جای جای این زمینهوآیشبه هوآیِ آغوش تو نمے رسد...
بعضی صداها را باید در آغوش گرفت مثل یک دوستت دارم از زبان تو...
هیچ راهی دور نیست ،وقتی جهانم ، آغوش توست .️️️...
من سرمازده را گرم در آغوش بگیربه هوای بغلت بود که سرما خوردم...
یا چشم بپوش از من و از خویش برانمیا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم...
چه گناهی؟تو مرا تنگ در آغوش بگیرتن تو عین بهشت است،جهنم با من…...
نه ! تو دریا نیستی من هم که ماهی نیستم!بی جهت اغوش خود را سوی من وا کرده ای!...
دلم آغوش بی دغدغه می خواد مثل آغوش تو ...️️️...
غرق آغوش کسی باش که او جان تو باشد..!!️️️...
هر لحظه آغوشم تورا میخواهد شرمنده که کودک درونم بغلی است️️️...
از این به بعد همه ی قرارهایمان یاآغوش تو،یاآغوش من ....️️️...
تو باشی️آغوشت باشه من از دنیا هیچی نمیخوام️️️...
آرامش آغوش تو را خواب ندارد ...️️️...
خلوتی می خواهم و آغوشِ تو ...!...
من به هر راه روم ساکن آغوش توام...️️️...
حس خوبی ست در آغوش خودت پیر شوم...
آغوش تو تمام هستی من است..️️️️...
عشق یعنی چشمهایش را اندازه دنیا ببینی و دنیا را اندازه آغوشش️️️...
قالبِ اشعار من قالب آغوش توستجای لبم وقت شعرروی لب گوش توست...
سرِ آغوش ِ تو بین ِ من و پیراهنمدعوا بود...️️️...
شب،پناهِ من شو..در آغوشم بگیر تا شب را برایت معنۍ ڪنم...
اتفاق خوب آبانمچه می شود بیفتی در آغوشم؟...
هر روز در آغوشِ تو نوروزِ من است ️️️️...
و عشق یعنی چشمهایش را اندازه دنیا ببینی و دنیا را اندازه آغوشش ️️️...
تنها آرام بخش من آغوش توست ...️️️...
جستجو کن عشق را در گرمیِ آغوشِ من ️...
عشق را فلسفه ای نیست به جز آغوشت...
جهان منآغوشی ستقد ما دو نفر...!...
آن بهشتی که همهدر طلبش معتکف اندمن کافر همه شببا تو به آغوش کشم...
نیستی در کنار من اما،بوی آغوش می دهد عکست...