متن شانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شانه
شانه ای میخواهد این دل تا به آرامش رسد
کوله بار درد و رنجم، ساحل اَمنَم کجاست؟
سجاد یعقوب پور
در نبود تو
وسعت تنهایی ام را
در آغوش می گیرم
و بر شانه های شب
تکیه می دهم
تا حرف های نگفته ام
به وقت دلتنگی
از چشم هایم ببارند
مجید رفیع زاد
چگونه شعر بگویم ، به دفتری که نمانده؟
چگونه سبز شوم ، با صنوبری که نمانده؟
چگونه دل بدهم بر دعا و معجزه ، وقتی
هوای مرگ گرفته ، به باوری که نمانده
چگونه مست کنم از شراب لایتناهی
به استکانِ شکسته؟به ساغری که نمانده
چگونه اوج بگیرم در آسمان...
باز امشب مثل هر شب زیر باران مرده ام
در پشت پنجره ای رو به خیابان مرده ام
گریه دارم شانه هایت در کنار دیگری ست
بودنت با دیگری بر جانم نیش دیگری ست
مثل هر شب در کنار آن خیابانی که نیست
میشوم خیس در خیال زیر بارانی که...
هر شب
کنار خیالت می نشینم
اما نه شانه ای برای تکیه می بینم
و نه دستی برای نوازش
چاره ای نیست
جز آنکه همراه با خیالی واهی
از شب عبور کنم
تا در سپیده ای دیگر
به دنبال آرزوهای
گمشده ام باشم
مجید رفیع زاد
بگو چگونه منتشر نشوم؟
در حواس شانه ات
که از روزنه ی تو حروف رنگ دیگری دارد.
مریم گمار
درون سینه نالانی دل ای دل
حدیث موج و طوفانی دل ای دل
چو گیسوی چمن بر شانه ی باد
چرا امشب پریشانی دل ای دل
خورشید منی بیا و بر من تو بتاب
اندر بغلم بیا و آسوده بخواب
سر را تو بذار بر سر شانه ی من
با نغمه ی خوش بخوان تو یک قصه ناب
«بهزاد غدیری»
موهایم را روزگار شانه می زند
می خواهد...
تارهای تیره اش را سپید کند
و این لعنتی دست بردار نیست
شانه را به دست کسی نمی دهد
رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)
هست صد دیوار اما شانه چیز دیگری ست
گریه دارم، شانه ات، دیوانه! چیز دیگری ست
کلبه دنجی برایم نیست، من هم می روم
حتم دارم گوشه ی میخانه چیز دیگری ست
کم تبارز می دهد بار غمم را خانه ام
ای غزل! غافل مشو زولانه چیز دیگری ست
شعر...
پیله کردم به تو هربار که پروانه شوم
آن قدر چرخ زنم چرخ که پروانه شوم
آرزویم همه این است که یک لحظه فقط
بر سرم سایه شوی بر سر تو شانه شوم
علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی