شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
تعریف احساسی و زیبا واژه گیلکی تاسیان از بانوی هنرمند خانم تینا پاکروانتاسیان یه حِسّهیعنی مثل یک واژه نمیشه باهاش برخورد کردیک حسیه که ، در واقع یک اندوه و غم بزرگیه،یه دقیه که آدم تو غروبِ از دست دادنِ عزیزترین کَسش شاید تجربه کنهحالیه که آدم وقتی خونه اش عزیزش میره و دیگه تو اون خونه نیست،تجربه میکنهو حالیه که مثلا آدم تو غروب جمعه دارهجمعه ها تاسیانهغروب جمعه تاسیانه......
من جهانی را که هرگز نداشته اماز دست داده امبیا تنها کمی از آسمان بالای سرت راهمراه با یک درخت راشو چند ابر باران زاو یکی گلدان پامچالو چانه ی بی چون و چرایت راکنار چال گونه ام که چاه عمیقی شدهاز دلتنگیبرای من نگه دارچراکه دوست داشتنمچون خش باران روی صورت بلندتهمیشه زندگی ستمن تاسیان شده امبی تو...